گذری بر اندیشه های آسمانی امام خمینی رحمه الله
علما ادامه دهندگان راه انبیا و اوصیا
از همان زمان صدر اسلام که مردم ایران با اندیشه های عدالت طلبانه و روش های عادلانه حکومت عدل اسلامی آشنا شدند و بدون مقاومت در برابر سپاهیان توحید، در مقابل ارزش های آیین آسمانی اسلام تمکین کردند، حکومت از نظر آنها وسیله ای برای تأمین عدالت اجتماعی و ابزاری مؤثر برای رسیدن به ارزش های الهی در جامعه بود.
دلدادگان به آیین محمدی تداوم اسلام اصیل را در چهره علی علیه السلام و خاندانش دیدند؛ زیرا عدالت در خانه علی و فاطمه علیهاالسلام ساکن شده بود و صدای آزادی از سرزمین کربلا به گوش می رسید و این بود که ایرانیان به تدریج به سوی تشیع کشیده شدند و در طول تاریخ با الهام از اسلام اصیل و خون پاک شهدای تشیع به ویژه درس آموزی از سرور و سالار شهیدان حسین بن علی علیه السلام در برابر زورگویی های حاکمان مسلمان نما و ظالم به مقابله و مقاومت برخاستند.
در طول تاریخ پس ازاسلام بر اساس آموزه های مکتب تشیع مردم ایران همواره به ویژه دردوران غیبت امام عصر(عج) مطیع علمای دین و مراجع تقلید بودند. تشکیل حوزه های دینی در شهرهای ایران به خصوص شهر قم و حوزه کهن و ریشه دار نجف و ظهور مراجعه بزرگ دراین حوزه ها و داشتن تعامل و ارتباط هرچه بیشتر مردم با مراجع، زمینه ای را فراهم نمود تا مؤمنان آزاده رهبران دینی مورد اعتماد خود را مهم ترین مرجع حل وفصل مسائل خویش بدانند. در حوادث واقعه به آنان مراجعه نمایند وحتی برای یک روز هم حاکمیت ستمگران را نپذیرند و از همین نقطه به راهنمایی روحانیون و الهام از آرمان های اسلامی قدم به قدم گام در راه مبارزه با استبداد و استعمار بگذارند. چنان که در انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی رحمه الله اتفاق افتاد. انقلابی که زلزله ای درجهان معاصر ایجاد نمود و جهانیان را به شگفتی واداشت، همان طور که مرحوم دکتر کلیم صدیقی اندیشمند معروف اسلامی در این باره می گوید:
… انقلاب اسلامی ایران، نعمت دینی و الهی بود که به گونه ایی شگفت آور توانسته در اندک زمانی کوتاه، امواج توفنده و خروشان آن از مرزهای جغرافیایی فراتر رفته، جهان معاصر علی الخصوص دنیای اسلام را دچار درخشش انفجار نورانی خود کند.
رهبری این انقلاب را مردی برعهده داشت که شخصیتش در مکتب فقه و فقاهت «فضیه» شکل گرفته بود. فقیهی فرزانه، عارفی آگاه، فیلسوفی شجاع، ادیبی عمیق، مفسری بینا و سیاست مداری دانا بود. او سیاست و سیاست مداری را پیشه خود نمی دانست، بلکه آن را وظیفه خود می دانست. کلامی جذاب و فکری پویا داشت، ذهن و زندگیش جامع علم و عمل بود و هر آنچه را بر زبان می راند و به هر میزان که از مردم می خواست خود پیش از دیگران و بیش از دیگران به آن عمل می کرد، اعتقادش چو صخره های سخت و همتش به بلندای قله ها بود، چون شجره طبیه اندیشه اش از آبشخور فرهنگ قرآن سیراب می شد.
استقلال و خودباوری
شاید بتوان گفت اولین و مهم ترین پیامی که منادی انقلاب و رهبر فرزانه و کبیرمان به گوش جهان وجهانیان رسانید، خدامحوری و رهایی بی قیدو شرط از سلطه شوم استکبار جهانی به ویژه آمریکا بود که این آوای جانبخش بر دل های آزاداندیشان ومجاهدانی که درد آشنای غربت اسلام و تاریکی انحطاط اندیشه بودند نشست و همچون آهن ربایی جذاب، افکار و اندیشه ها را معطوف به خود ساخت.
حضرت امام راحل همواره حکومت را برای مردم، با مردم و در خدمت مردم می خواستند و تأکید فراوان بر استقلال و خودباوری داشتند؛ زیرا مهم ترین عامل مؤثر در جهت قطع ایادی شرق و غرب و دست یابی به حاکمیت و استقلال چیزی جز خودباوری نیست و این روحیه وقتی به وجود خواهد آمدکه تحولی عظیم را درجان و درون خود به وجود آوریم.
منظور ایشان استقلال در تمام جنبه ها و شؤون بود. در عین حال خودباختگی را مانعی در راه استقلال می دیدند و خودباوری و خودکفایی را شرط استقلال حتی استقلال فکری. ایشان در ضمن سخنان خود می فرمایند:
ما بایدسال های طولانی زحمت و مشقت بکشیم یا از فطرت ثانی خود متحول شویم و خود را بیابیم و روی پای خویش بایستیم و مستقل گردیم و دیگر احتیاجی به شرق و غرب نداشته باشیم…. اگر این مهم را انجام دادیم، مطمئن باشید که هیچ کس و هیچ قدرتی نمی تواند به ما ضربه بزند. اگر ما از نظر فکری مستقل باشیم آنهاچگونه می توانند به ما ضربه بزنند.
امام خمینی رحمه الله با دم مسیحایی خود روح اعتمادبه نفس و خودباوری را در کالبد ملت ایران دمید و این ملت را به نقطه غرورمند خودباوری رسانید، او در فرازی از سخنان خود فرمود:
اطمینان داشته باشید اگر بخواهید می شود. اگر بیدار بشوید می خواهید، شما بیدار بشوید و بفهمید این معنا را که نژاد ژرمن از نژاد آریا بالاتر نیست و غربی ها از ما بالاتر نیستند.
در بخش دیگری از رهنمودهای خویش فرمود:
اساس، باور این دو مطلب است: باور ضعف و سستی و ناتوانی ـ و باور قدرت و قوه و توانایی. اگر ملت این باور را داشته باشد که ما می توانیم در مقابل قدرت های بزرگ بایستیم، این باور اسباب این می شود که توانایی پیدا می کنند و در مقابل قدرت های بزرگ ایستادگی می کنند. این پیروزی که شما به دست آوردید برای اینکه باورتان آمده بود که می توانید…».
آزادی در اندیشه امام
حضرت امام خمینی رحمه الله آزادی را بالاترین نعمتی می دانستندکه از سوی خالق باری تعالی به بشریت عطا شده است. انسان را مختار و آزاد آفرید تا او را در بستر حیات و زندگی بیازماید. آزادی به عنوان ارمغانی بزرگ از سوی دین مبین اسلام به انسان های آزاداندیش پیش کش شد و آنان که با همه توان فکری خود به میدان آمدند تا دین و آزادی را در مقابل یکدیگر قرار بدهند. امام راحل رحمه الله فرمود:
در اسلام دموکراسی مندرج است و مردم آزاد هستند به بیان عقیده خود بپردازند و بدان عمل کنند تا زمانی که توطئه ای در کار نباشد و مسائلی مطرح نشود که نسل ایران را به انحراف بکشاند.
آنچه که در اندیشه سیاسی حضرت امام رحمه الله قابل طرح است، پیدایش نهال نوپای دموکراسی دینی در انقلاب اسلامی بود. دمکراسی به معنای تحقق عینی حق تعیین سرنوشت دنیایی و دین به معنای حضور حق در حیات فردی و جمعی است. از نظر ایشان انسان موجودی است که می تواند با اتکا بر خصلت وجودی خویش (اراده)، به معنای وجودی خویش (کمال)، تحقق بخشد وبه مفهوم کلیدی در فلسفه اخلاق، امام خمینی، همانا عمل صالح است و مبارزه سیاسی مصداقی است از مصادیق عمل صالح.
دشمن شناسی و استکبارستیزی
دشمن شناسی و استکبارستیزی از مهم ترین عناصر فرهنگ و تمدن درحیات اجتماعی است. جاودانگی و استمرار این اندیشه بیش از هر چیز مرهون سعی و تلاش رادمردان و بزرگان و فرزانگانی است که با همت والای خویش گام در این راه نهادند و همچون نوری در دنیای ظلمانی جوامع بشری را هدایتگری کردند و مردم را به قسط و عدالت، سعادت و آزادی و استقلال فراخواندند.
امام خمینی خود یکی از این دشمن ستیزان، آگاه و بلندآوازه بود که باتکیه بر روح ذلت ناپذیری و ستم ستیزی فریاد «هیهات من الذلة» را که برگرفته از اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله بود سر دادند و این فریاد که از عمق ایمان او نشأت می گرفت لرزه بر پیکره بیگانگان و بیگانه پرستان افکند. از کلام و کلماتش کرامت می باریدو مشعل امید را در دل های سرد و فسرده برمی افروخت و همچون اکسیری ناب، مس دل ها را مبدل به طلای خالص می ساخت. نهیبش صاعقه ای بود برای نوکران استکبار و حرکتی پر از جوشش بود. تولک و توقایش بارقه ای بود برای جذب عدالت جویان و رسانیدن آنان به ساحل نجات.
افشاگری و روشنگری
آن پیر روشن ضمیر، درهر شرایط مناسبی، به روشنگری می پرداخت و اهداف شوم دشمنان را برملا می ساخت. او همواره مسلمانان را به پاسداری از هویت های الهی توصیه می کرد و تصمیم شیطانی دشمن را نسبت به غارت ارزش های اسلامی گوشزد کرده و می فرمود:
نکته مهمی که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قراردهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند؟ به یقین آنان مرزی جز عدول از همه خوبی ها و ارزش های معنوی و الهیمان نمی شناسند و به گفته قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما برنمی دارند، مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند.
امام و احیای اندیشه حکومت اسلامی
از مهم ترین محورهای بحث احیاگری و اصلاح طلبی امام خمینی رحمه الله در اندیشه هایشان، اعتقاد آن حضرت به احیای اندیشه حکومت اسلامی و رهبری دینی است. زمانی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه هجرت کردند در مدینه پایه های حکومت اسلامی را بنیان نهادند و ده سال آخر عمر گهربار خویش را به تقویت و تحکیم آن پرداختند، در تاریخ اسلام از آغاز تا کنون شاهد حرکت های اصلاحی جهت احیای اندیشه حکومت اسلامی بوده ایم و می توان به نمونه هایی همچون، سیدجال الدین اسدآبادی، محمد عبده، جنبش اخوان المسلمین و در ایران نهضت فدائیان سالم و جنبش جنگل اشاره نمود.
ولی اقداماتی که توسط امام خمینی رحمه الله به عنوان رهبر و بنیان گذار این حرکت صورت گرفته است به صورت محوری بوده است. ایشان در گفته ها، سخنرانی ها و آثار مکتوب خود همواره نظر به ضرورت تبیین حکومت سالمی داشتند. ابتدا به تبیین نظری و سپس به تبیین عملی و تشکیل حکومت اسلامی اقدام کردند. به گونه ای تلاش ایشان باعث جلب نظر شخصیت ها و اندیشمندان دینی به سیاست و امور سیاسی شد که در این زمینه آثار گران بهایی از خود برجای گذاشتند.
زمانی که امام راحل به احیای ایده حکومت اسلامی مبادرت ورزیدند مهم ترین راه اصلاح این ایده را تقویت نظریه عدم جدایی دین از سیاست می دانستند. هرچند در تاریخ کشور ایران «مدرس» از جمله پیشگامان مبارزه با اندیشه جدایی دین از سیاست بود و سخن معروف وی که «دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ماست» همواره دلنشین، عمیق و به یادماندنی است، ولی اولین کسی که این نظریه را عینیت بخشید، امام خیمنی بود و همواره بر این باور بود که:
اسلام دین سیاست است، دینی است که در احکام آن در مواقف آن سیاست به وضوح دیده می شود.
سپس به طور خلاصه می توان گفت محورهای احیاگری اندیشه حکومت اسلامی امام خمینی: «مبارزه با اندیشه جدایی دین از سیاست،: تبیین ضرورت تشکیل حکومت اسلامی وماهیت اصول و اهداف این حکومت و تبیین الگوی رهبری در حکومت اسلامی» از مهم ترین اقدامات حضرت امام رحمه الله در این عرصه بوده است که به انجام رسانیدند.
امام در رابطه با تشکیل و اداره حکومت بر این باور بودکه تشکیل حکومت از وظایف مهم و اصلی علمای اسلام است و آن هم بدین معنا که اداره صحیح امور مردم و محو ظلم باید توسط حاکمیت و حاکمان انجام پذیرد:
عهده دار شدن حکومت فی حد ذاته شأن و مقامی نیست، بلکه وسیله انجام وظیفه اجرای احکام و برقراری نظام عادلانه اسلام است…
ائمه و فقهای عادل موظفند که از نظام و تشکیلات حکومتی برای اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانه اسلام و خدمت به مردم استفاه کنند. صرف حکومت برای آنان جز رنج و زحمت چیزی ندارد، منتها چه بکنند؟ مأمورند انجام وظیفه کنند. موضوع «ولایت فقیه» مأموریت و انجام وظیفه است.
نقش مردم در حکومت اسلامی
امروز در اغلب کشورهای دنیا مردم حکومت و حاکمان را تعیین می کنند. امام راحل نیز همین کار را کرد حتی در تعیین ارکان نظام از رهبری گرفته تا سایر مراکز قدرت مردم نقش تعیین کننده خود را با انتخاب چهره ای مورد نظر ایفا کردند. اگرچه انتخاب در نظام اسلامی و ولایی با انتخاب در نظام های دموکراسی لیبرال تفاوت های فراوانی دارد.
امام خمینی با اعتقاد به عینیت دیانت و سیاست، اعقتاد به «سیاست اسلامی» داشتند، یعنی اسلام بایستی به عنوان هدف و سیاست به عنوان روش و وسیله نیل به هدف مورد توجه قرار گیرد نه اینکه اسلام به عنوان ابزاری سیاسی مورد سوء استفاده برخی از سوداندیشان واقع شود.
امید فرهنگ استبکارستیزی و دشمن شناسی وداشتن خودباوری و استقلال که برگرفته از اندیشه امام راحلمان است، سرلوحه افکارو اعمالمان قرار گیرد و همواره درصدد دفاع از شرف و اقتدار ملی خود برآییم و بر سخن هوشمندانه و جهت بخش مقام معظم رهبری در این رابطه تأکید می ورزیم که فرمود:
هر ملتی اگر تسلیم سلطه قدرت های بزرگ عالم شد، از دست رفته است، هر ملتی اگر حاضر شد از ظرف ملی، اقتدار ملی و اراده ملی خود چشم بپوشد در ورطه بی پایان وادی ای که آخر آن معلوم نیست لغزیده است.