چند تا جمله از یه روضه خوان خوندم،
خیلی غمناک بود...
خالی از لطف نیست شما هم بخونید.
«یک از روضه خوان ها میگه:
شب پنجم صفر پیرهن سیاه تنم کردم برم هیئت،
یه دختر پنج ساله مریض حال داشتم،
گفت: بابا کجا میری؟
گفتم: دارم میرم هیئت،
گفت:مگه الان چه خبره؟…
بیشتر »