امامی که تنهــــــــا ماند
بازخواني وقايع ناظر به ولايت و امامت علي (علیه السلام) قبل و بعد از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
اگر علي (علیه السلام) هيچ فضيلتي جز نزديکي به پيامبر آخرين نداشت، بايد مورد تکريم بزرگان اين امت مي بود؛ اتفاقي که نيفتاد. علي (علیه السلام) سرشار از فضيلت هايي بود که داشتن برخي از آنها براي رستگاري يک ملت هم کافي بود. اذعان به اين امر توسط کساني که خون هاي جاهليت هنوز در رگ هايشان جاري بود. باعث مي شد از دور قدرت خارج و در سايه عدالت علي (علیه السلام) نابود شوند. اين شد که برادر و وصي پيامبر (صلی الله علیه و آله) در فشار سياسي بي سابقه اي خانه نشين شد و تا مدت ها فقط نقش يک مشاور را بازي مي کرد؛ مشاوري که مشورت هايش ضمانت اجرايي هم نداشت.
فاميل هايش را دعوت کرده بود تا حرفش را بزند و بگويد از طرف خدا پيامبر شده و براي هدايت مردم مبعوث. حرف هايش را زد و گفت: «کدام يک از شماها به من کمک مي کند؟»
سکوت بود و سکوت که جواني نورس بلند شد.
دوباره گفت.
دوباره همان پسر.
براي بار سوم، باز هم همان پسر.
محمد (صلی الله علیه و آله) نترسيد از نوجواني علي (علیه السلام) و محکم و با اعتماد به نفس گفت: «اين پسر، علي (علیه السلام)، وصي و جانشين من است به حرف هايش گوش کنيد و از او پيروي کنيد.»
***
صفحات: 1· 2