به بهانه شهادت دکتر چمران....
بینش و نیایش - 1
نويسنده: مهندس مهدی چمران
بخش اول : تأثير پيروزي انقلاب اسلامي ايران بر منطقه و كشورهاي اسلامي جهان
بِسْمِ الله الرََّّحْمنِ الرََّّحيمِ
پيروزي انقلاب اسلامي ايران با معيارهاي جديد خود، پايههاي سست و پوشالي دولتهاي مرتجع و دستنشانده منطقه را به لرزه انداخت، و آنها براي خفهكردن انقلاب ايران و عدم گسترش آن مجتمعاً با همه قوا وارد عمل شدند.
امريكا نيز بزرگترين پايگاه مستحكم خود را در منطقه از دست داده بود، همه منافع نفتي ايران و منافع گرانقيمت ديگر از دستش خارج شده بود، و به هيچوجه نميتوانست وجود چنين انقلابي را تحمل كند، بخصوص وقتي كه ميديد مصالح نفتي او در خطر انقلاب قرار گرفته، و ميرود كه انقلاب ايران به كشورهاي مجاور منتشر شود و ريشه استعمار و استثمار از آن كشورها كنده شود.
صهيونيسم بينالمللي نيز بزرگترين دوست و پايگاه خود را از دست داده بود، و با دشمني جديد و قوي و انقلابي و بيباك روبرو شده بود و نميتوانست ساكت بنشيند.
توطئهها براي درهم كوبيدن انقلاب اسلامي ايران شروع شد، از مشكلات و درگيريهاي داخلي، تا حمله نظامي و مستقيم امريكا در طبس كه معجزهآسا به شكست انجاميد.
امپرياليسم ضربههاي متعددي به انقلاب زد، توطئه در نقاط مختلف مرزي، توطئه در ادارات، در ارتش، ايجاد اختلافات در لباس سازمانهاي تندروي چپ يا سازمانهاي وابسته به طاغوت، در شكل «قوميت»ها و «مليت»ها و اختلافات مذهبي، در فرم اعتصابات كارگري در كارخانهها براي تخريب صنعت يا هرج و مرج، در كشاورزي براي توقف آن و محاصره اقتصادي، و منزوي كردن ايران و تبليغات شوم خارجي. تهمتها، شايعهها، و دروغها، نمونههايي از اين توطئههاي همهجانبه و هماهنگ شده دشمنان عليه انقلاب اسلامي ايران بود.
بالاخره براي آخرين ضربت مهلك، به خيال آنكه رژيم جديد در معرض سقوط است، عراق حملهاي همهجانبه به ايران آغاز كرد. در ساعت 2 بعدازظهر روز 31 شهريور 1359، هواپيماهاي عراقي فرودگاه تهران و فرودگاههاي اغلب شهرها را بمباران كردند و 12 لشگر عراقي كه از مدتها قبل در پشت مرزها بصورت آمادهباش درآورده بودند، در طول 800 كيلومتري از شمال قصرشيرين تا خرمشهر و آبادان حمله سرتاسري خود را شروع كردند. در حالي كه ارتش ايران در مشكلات داخلي خود دست و پا ميزد، عدهاي شعار انحلال آن را ميدادند، عدهاي نيز، كينههاي انباشته شده دهها سال گذشته را خالي ميكردند، و عدهاي ارتش را مثل گوشت قرباني شده قطعهقطعه ميكردند، و ارتشيان نيز گيج و مبهوت، در عقده حقارت فرو رفته، شخصيت انساني و نظامي خود را بكلي از دست داده بودند. افسران قدرت فرماندهي نداشتند، و زيردستان از فرماندهان اطاعت نميكردند، بازار اعتصاب و هرج و مرج و درگيري و تظاهرات در داخل ارتش رواج داشت، و ستون پنجم دشمن با شعارهاي تند انقلابي و تحريك احساسات خام پرسنل، عملاً نظام و ديسيپلين ارتش را فلج كرده، از انجام هر قدم سازندهاي جلوگيري ميكرد. محاصره اقتصادي نيز باعث كمبود قطعات يدكي براي تسليحات شده، و بخصوص اخراج متخصصين و يا جابجايي آنان هرج و مرج، عملاً باعث ركود كامل در همه امور شده بود.
صفحات: 1· 2