بیانات در دیدار نمایندگان مجلس
بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى
بسماللهالرّحمنالرّحیم
و الحمدلله و الصّلاة على رسولالله و على آله الطّاهرین
خیلى خوش آمدید برادران و خواهران عزیز. همینطور که فرمودند، (۱) این میعاد سالیانى، براى بنده هم فرصتى است: چهرهى نمایندگان محترم را از نزدیک زیارت میکنیم، و دربارهى فعّالیّت آنها گزارشى را که غالباً گزارشهاى خوب و خرسندکننده است میشنویم، چند جملهاى هم عرایضى عرض میکنیم. این براى ما یک فرصت است و خدا را سپاسگزاریم که امسال هم این توفیق را پیدا کردیم. روز شهادت موسىبنجعفر (سلام الله علیه) است، تسلیت عرض میکنم؛ ایّام مربوط به بعثت است، تبریک عرض میکنم؛ و روزهاى یادآورى حماسهى بزرگ سوّم خرداد و فتح خرّمشهر و مجاهدتهاى جوانهاى بااخلاص و فداکار ما است، آن را هم تبریک عرض میکنم.
آنچه مهم است، این است که هر جا هستیم - چه شما، چه این حقیر، چه بقیّهى مسئولین - توجّه داشته باشیم که آنچه در اختیار ما است امانت است، اداى این امانت هم واجب قطعى و شرعى است. و خداى متعال از ما سؤال خواهد کرد؛ هم دربارهى آنچه کردیم، هم دربارهى آنچه نکردیم؛ باید به این توجّه داشته باشیم.
دورهى مسئولیّت هم گذرا است. خب، شما از این دورهى چهارسالهى اخیر مجلس نهم، دو سال را گذراندید. همهى حوادث عالم، همینجور سریع میگذرد؛ عمر انسان هم همینجور است. این تمثیل قرآنى خیلى تکاندهنده است: سبزهاى که در اوّل بهار از زمین میرویَد یا از شاخ خشک درخت میشکفد، سبزهى زیبایى است؛ انسان از نگاه کردن به برگ سبز و به سبزهى بهارى لذّت میبرد؛ نوپا و تازه است و رو به رشد دارد؛ چیزى نمیگذرد که تابستان فرا میرسد و این سبزه، آنچه را از استعداد در آن گذاشته شده است، نمایان میکند - چه میوه در درخت، چه محصول در زراعت - باز چیز زیادى نمیگذرد که پاییز فرا میرسد؛ وقتى پاییز فرا رسید، همان سبزهى زیباى پرطراوت تبدیل میشود به برگ خشکى و خاشاکى؛ فَاَصبَحَ هَشیمًا تَذروهُ الرِّیح؛ (۲) همان چهرهى زیبا و جذّاب و طراوتبخش، تبدیل میشود به خاشاکى که بادها آن را از اینطرف به آنطرف میبرند. ما هم همینجور هستیم؛ این نمایش عینى عمر ما است: از یک جا شروع میشود، کودکى است و جوانى است و طراوت است و شادابى است و نشاط است و حوصله است و آرزوهاى بزرگ است؛ بعد میرسیم به میانسالى، آنچه از استعدادهایى که در ما وجود داشته است، به قدر همّتمان، به قدر تلاشمان، بُروز پیدا میکند؛ بعد سرازیر میشویم به سمت کهنسالى. و گفت:
دیر بماندم در این سراى کهن من
تا کهنم کرد صحبت دى و بهمن(۳)
صفحات: 1· 2