آقـــا......
آقـــــــــــــــــــــــــــــــا !
این جمعه قطعــــا نخواهـــــی آمـــــد!
چـــرا که همه فکر دربی آبـــی و قــــرمزند!
آقـــــــــــــــــــــــــــــــا !
این جمعه قطعــــا نخواهـــــی آمـــــد!
چـــرا که همه فکر دربی آبـــی و قــــرمزند!
دولت دوازدهم است؛
رهبر… تو ، رئیس… تو ، مجلس… تو ،
313 نماینده رأی اعتماد از تو می گیرند
بخواه که نباشم
اگر که قرار است
احسنتــــ احسنتـــــ گوی دشمن تو باشم !!!
چراغ بصیرت
پیمودن راه طولانی «انتظار تا ظهور» نیازمند «چراغ راه، است» تا منتظر راستین، پیچ و خم ها، عقبه ها و پرتگاه ها را بشناسد و با سلامت به مقصد برسد.
این چراغ راه «بصیرت» است، یعنی بینش عمیق در مسائل فکری و اجتماع، تا انسان فریب نخورد، باطل را به جای حق نپذیرد، مورد سوء استفاده ی دشمنان قرار نگیرد، دچار فتنه های اجتماعی نشود و در خط صحیح اهل بیت باقی بماند. بدون این بصیرت که چراغ درونی است، از بصر و بینایی چشم، کاری ساخته نیست. امیرمؤمنان (ع) فرمود: « نظر البصر لایجدی اذا عمیت البصیره:(1) نگاه چشم فایده ندارد، آنگاه که چشم بصیرت کور باشد. »
بصیرت در دین، به ویژه در عصر غیبت ائمه که دسترسی به امام معصوم مهیا نیست و شیادان و رهزمان فراوانند، لازم تر است و بدون آن، چه بسا افراد سطحی نگر و فاقد بصیرت، با کوچک ترین شبهه دچار انحراف شوند و با اغواگری منحرفان، به مذهب های ساختگی و فرقه های پوچ کشیده شوند و از مسلمانی فاصله بگیرند.
از شاخص های این بصیرت، امام شناسی و جهت شناسی است، چه در عصر حضور چه در عصر غیبت. از این رو در یکی از دعاهای عصر غیبت «جحت، شناسی» را از خدا می طلبیم: «اللهم عرفنی حجتک»، چرا که اگر حجت خدا را نشناسیم، گرفتار گمراهی می شویم: «انک ان لم تعرفنی حجتک ظللت عن دینی. »(2)
این بصیرت دینی، تنها در مسائل فقهی و حلال و حرام و واجبات شرع نیست، در امور اجتماعی و سیاسی هم مؤمن باید هوشیار و با بصیر باشد تا ملعبه ی دیگران نگردد و دچار امواج انحرافی نشود و به استخدام افراد فاسد و دستگاه های جبار و قدرت های ستمگر در نیاید.
دستبرد به باورها
در عرصه ی مسائل اقتصادی هم فریب و اغوا وجود دارد.
کسانی که با سوء استفاده از باورهای دینی مردم، به هدف های شوم خود می رسند. در طول تاریخ، افراد بسیاری بوده اند که ادعای پیغمبری کرده و جمعی را به گمراهی کشیده اند، یا با روش های فریبکارانه، پیروان یک پیامبر را دچار انحراف و تزلزل ساخته اند. نمونه اش سامری و ترویج گوساله پرستی در امت موسی. افرادی هم بوده اند که ادعای امام زمانی یا ارتباط با امام زمان داشته اند و عده ای سطحی نگر و ساده لوح و خوش باور را مرید خود ساخته اند و فرقه سازی کرده اند؛ نمونه اش پیدایش فرقه ی گمراه بهایی گری در قرن اخیر.
آن چه انسان را در مقابل اینگونه ادعاها و دروغ ها مسلح می کند و مصونیت می بخشد، داشتن بصیرت و بینش است. کسی که این خود را عمیقاً بشناسد و اعتقادات شیعی را خوب بداند و در مسائل دینی، دیدگاه های علمای دین را محور قرار دهد، فریب نمی خورد و به انحراف کشیده نمی شود و در دام شیادان گرفتار نمی شود. این که امام صادق(ع) می فرماید: « اگر جوانی از جوانان شیعه را نزد من آورند که دین شناس نباشد، او را ادب می کنم. (3) اهمیت این ژرف نگری در دین و رهایی از عوامی گری را می رساند.
حضرت باقر(ع) به یکی از اصحابش فرمود: « ای ابا حمزه! هرگاه یکی از شما چند فرسخ بیرون می روید، برای خودتان «راهنما» انتخاب می کنید. شما به راه های آسمان ناآشناتر از راه های زمین هستید. پس برای خودت دلیل و راهنما بطلب. »(4)
این راهنما طلبی در راه آسمانی دین داری، برای مصون ماندن از هجوم غارتگران عقاید است.
کمین گاه ها
هر که گام در راهی می نهد، باید خطرها و کمین گاه های آن را بشناسد و با آمادگی قدم در آن راه بگذارد.«راه انتظار» هم خالی از کمین نیست.
مایه ی بسی شگفتی است که با این که کشورهای استعمارگر، مثلاً دولت انگلیس، در پشت سر جریان انحرافی بهایی گری بوده و امروز هم امریکا و اسرائیل، از حامیان عمده ی بهائیان اند، چگونه کسانی ساده لوح، به بهائیت به عنوان یک دین نگاه می کنند و به آن می گروند و دست از اسلام می کشند.
البته گاهی هم به سبب فقر مادی و برای کسب مال و عنوان و شغل، یا رسیدن به غرایز جنسی و آزادی ها و بی بند و باری های شیطانی، سراغ این فرقه می روند، ولی به هر حال، عده ای هم به خاطر ضعف بینش دینی فریب می خورند و جذب می شوند.
امروز شاهدیم که در گوشه و کنار، کسانی مدعی ارتباط با امام زمان (عج) می شوند و از این راه، به شهرت و ثروت می رسند و با تظاهر و ریاکاری و با انگیزه های دنیوی و ریاست طلبانه، مردم را دور خود جمع می کنند و به اخاذی و حتی فسادهای اخلاقی و ارتباط های نامشروع می پردازند. و پس از چندی، دروغ و فساد آنان آشکار می شود و دستگر می شوند و از این راه، ضربه به اعتقادات مردم علاقه مند به حضرت صاحب الزمان (عج) وارد می شود.
پس باید بصیر و بینا و دین شناس بود، تا حرف هایی برخلاف دین و برخلاف اعتقادات صحیح شیعی را به نام دین نپذیرفت و به دروغ پردازان به عنوان کسانی که با حضرت حجت (عج) مرتبط اند و از او دستور می گیرند و… نگاه نکرد.
مدعیان دیدار
هر که را اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند
درباره ی دیدار حضرت مهدی(عج) و تشرف به حضور آن حضرت، بسیار گفته و نوشته اند. اصل امکان دیدار را نمی توان انکار کرد، ولی چنین نیست که هر کس هم مدعی دیدار و ارتباط شد راست می گوید. بیشتر کسانی که ساده لوحانه فریب می خورند، آنان اند که با علمای دین و مرجعیت رابطه ای ندارند و گرفتار شیادان می شوند.
و مانند گوسفندی که از چوپان خود فاصله بگیرد. گرفتار گرگ های اعتقادی می گردند. اگر به جای ساده لوحی و سطحی نگری، بصیرت و بینش دینی باشد. «انتظار فرج» این امر مقدسی که از برترین عبادت ها به شمار آمده است، نتیجه به خرافات و آلوده به انحرافات نمی شود و مرید بازان شیاد نمی توانند با ادعاهای دروغ و خواب های بی اساس و کشف و کرامات ساختگی، از باور دینی مردم سوء استفاده کنند عمده ی فریب خوردگان، افراد کم سواد یا بی سواد و بی بصیرت اند.
در حدیثی که از امام عصر (عج) روایت شده است می خوانیم: « سیأتی شیعتی من یدعی المشاهده، الا فمن ادعی المشاهده قبل خروج السفیانی و الصیحه فهو کاذب مفتر؛(5)
بزودی بر شیعیان من خواهد آمد که کسی مدعی مشاهده و دیدار شود. آگاه باشید هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه ( که دو نشان از علائم ظهور است) ادعای مشاهده کند، دروغگو و اهل افترا است. »
این سخن می خواهد دکان کسانی را ببندد که با ادعای مشاهده و دیدار، در پی مرید جمع کردن و اغوای مردم اند و هشداری است تا پیروان حضرت، دچار بی بصیرتی و غفلت نشوند و گرنه نمونه های صریح و مستند و درست از عالمانی که در عصر غیبت، توفیق شرفیابی داشته اند، کم نیست. به آنان که جار می زنند و مدعی دیدارند. باید به دیده ی تردید نگریست. چرا که: آن را که خبر شد، خبری باز نیاورد… !
بصیرت، عنصر مکمل انتظار است.
منتظران هم باید عمق بینش داشته باشند. و راه انتظار را با چراغ بصیرت طی کنند. طی این مرحله بسی همرهی خضر مکن ظلمات است، بترس از خطر گمراه. (6)
پی نوشت ها :
1.غررالحکم، حدیث 9972.
2.اصول کافی، ج 1، ص 337؛ مفاتیح الجنان، دعا در غیبت امام زمان(عج).
3.الحیاه، محمد رضا حکیمی، ج 1، ص 54، بحارالانوار، ج 1، ص 214.
4.اصول کافی، کلینی، ج 1، ص 184.
5.کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج 2، ص 516.
6.حافظ.
منبع :نشریه دوماهنامه امان، شماره 42.
آهسته آهسته آهسته قدم بردار…
نکند صدای پای آمدنت به گوش عدو شنیده شود
آهسته آهسته آهسته قدم بردار…
نکند که مادرت زهرا دوباره دلشکسته شود
آهسته آهسته آهسته قدم بردار…
نکند که نماز زینب دوباره نشسته خوانده شود
آهسته آهسته آهسته قدم بردار…
نکند که سهم گلویت خنجری ز کوفیان بشود
آهسته آهسته آهسته قدم بردار…
نکند که علم دوباره خمیده شود
آهسته آهسته آهسته قدم بردار…
نکند که محرم دوباره سیه پوش سیّدی بشود
آهسته آهسته آهسته قدم بردار…
نکند که سهم ما از اماممان به خواندن زیارتی خلاصه شود…
آهسته آهسته آهسته قدم بردار
نکند که شیعه تان دوباره دل شکسته شود…
دیدارت را
این همه روز
روزه گرفته ایم ،
بدون افطار !!
و اینک
همه دلتنگیم !!!
و
این دلتنگی
یعنی اذان مغرب
به افق چشمهای دردانه خدا
اللهم عجل لولیک الفرج
روزهاست نشسته ام روبروی سفره ی بلند ماه رحمت تو؛و هر شب چای تلخ می نوشم و سحرهای دلتنگی و افطارهای بی تویی را طی میکنم…این روزها دلم یک آسمان امید+ می خواهد…با اینکه می گویند، تلخی ایام هم میگذرد…اما آنچه که من منتظرش هستم، گذر تـــــو، از من است…نه گذر از این ایام تلخ…
+ قل یا عبادی الذین أسرفوا علی أنفسهم لا نقنطوا من رحمة الله إنّ الله یغفرالذنوب جمیعاً إنّه هو الغفور الرحیم؛53/زمربگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید، از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همةگناهان را می آمرزد
موعودا!
ديرهنگامي است که چشمان انتظار به راهت دوخته و جان و دل به شراره هاي اشتياقت، سوخته ايم .
باغ آرزوها به شوق بهارروي تو خزانها را مي شمارد و چکامه هاي خونين شقايق را مي نگارد;
نرگسها داغ هجر تو بر سينه دارند;
عروسان چمن جز به مژده جمال دلارايت سر زحجله عيش برنيارند;
اي دست دست کردگار!
معراج نشيني بگذار از پرده غيبت به درآي و رخسار محمدي بنما;
که خيل منتظران در فرودست وعيدهاي دنيايي ، چشم بر بلنداي وعده ديدار تو دارند. اي گوشوار عرش الهي! آرمان انتظار را به کوله بار صبر و يقين ، بر دوش مي کشيم و به ترنم آواي ظهور سرخوشيم ; هر صبح و مسا، ياد طلوع تو را در سينه مي پرورانيم و پرتو چهر تو را در ديده نقش مي زنيم.
اي اميد بي پناهان ، بيا … بيا . از ثري تا به ثريا، دلهاي بي قراران ، شيداي يک نگاهت .
از سوي تا ماسوي جانهاي بي پناهان ، نثار قدمهايت .
بيا و روزه داران غيبت را به افطار فرج بنشان و قضاي عهد انتظار را دستي برافشان.
والفجر مــــا طلیعه فجــــر ظهـــور توست
ای لــحظه طلوع تـــــو در باورم، بیـــــــــا!
ولادت پر نــــــــــــــــور یگانه منجی عالم بشریت، اربـــــــــاب مهــــربان عاشقان مبارک…
خودسازى در عصر غيبت حضرت مهدى (ع)
نویسنده : محمد محمدى اشتهاردى
بايد مسلمانان ، هشيار و بيدار باشند و فراموش نكنند و بدانند كه انگيزه غيبت آن حضرت چه بوده و فوائد آن چيست ؟
انتظار يعنى چه ؟
ياران خاص مهدى (علیه السلام) بايد داراى چه ويژگيهايى و شرايطى باشند؟
امكانات دنياى اسلام بسيار وسيع است و با به كارگيرى صحيح آن مى توان به حكومت جهانى رسيد.
براى تحقق چنين طرحى نياز به برنامه ريزى جامع و جهاد و مبارزه خستگى ناپذير و پى گير و هشيارى است .
هدف ، مشخص است نه كور، بنابراين ، اين گامها به سوى روشنايى برداشته مى شود.
توجه به اماكن مقدسه و شهرهاى با اهميت و صدور انقلاب به اين سرزمينها و بالاخره آمادگى فرهنگى و اقتصادى و رزمى و تشكيل ارتشهاى ميليونى و راه اندازى نهضتهاى جهانى در همه سرزمينها همچون صدر اسلام ، كه هر فرد مسلمان يك سرباز جانباز حكومت اسلامى باشد.
اتحاد و برادرى و رعايت حقوق همديگر مسلمانان در تمام زمينه ها، با توجه به اينكه توحيد و نفى شرك مطلق و همچنين تقوى و پاكى و خلوص در اين امور كه سنگ اول اين ساختمان عظيم را تشكيل مى دهد بايد از مهمترين برنامه ها باشد.
علماى اخلاق مى گويند:
مراحل تكامل ، چهار پايه دارد: 1- كشف و شناخت 2- استخراج و عمل 3- فردسازى 4- جامعه سازى .
به راستى كه درست گفته اند، اگر اين مراحل به طور صحيح طى شود، آن وقت است كه ما در مسير انتظار هستيم .
خلاصه و جمع بندى كتاب در يك كلمه ، آمادگى و تلاش پى گير در تمام ابعاد اسلامى است ، توجه به تاريخ اسلام و معانى آيات قرآن و روايات معصومين عليه السلام ما را در اين جهت كمك بسزايى مى كند، چنانكه گفتيم : مهمترين هدف امام قائم (علیه السلام) پس از ظهور، تهذيب و تكميل نفوس است كه در پرتو آن ساير امتيازات نيز به دست خواهد آمد.
خودسازى و پاكسازى
صفحات: 1· 2
امام مهدی (ع) و ميراث پيامبران
نويسنده: حسن جلالیان
1. عصای موسی(ع)
امام باقر(ع) فرمود:
عصای موسی از آن آدم(ع) بود كه به شعيب رسيد و سپس به موسیبن عمران رسيد، آن عصا نزد ماست و اندكی پيش نزدم بود؛ مانند وقتی كه از درختش جدا شده سبز است و چون از او سؤال شود جواب گويد و برای قائم ما (حضرت مهدی(ع)) آماده گشته است، او (حضرت مهدی) با آن، همان كار كه موسی میكرد انجام دهد. آن عصا هراسآور است و ساختههای جادوگران را میبلعد و به هر چه مأمور شود انجام دهد؛ چون حمله كند هر چه به نيرنگ ساختهاند میبلعد و برايش دو شعبه باز شود كه يكی در زمين و ديگری در سقف باشد و ميان آنها (ميان دو فكش) چهل ذراع باشد و نيرنگ ساختهها را با زبانش میبلعد.
(بهطوری كه در زمان حضرت موسی(ع) سحر ساحران را بلعيد)2.
امام صادق(ع) نيز فرمود:
الواح موسی(ع) (تورات) و عصای او نزد ماست و ما وارث پيامبرانيم3.
با توجه به اين روايت میتوان گفت: عصای حضرت موسی(ع) و تورات دست به دست به حضرت صادق(ع) و پس بعد از ايشان هم دست به دست به ساير ائمه رسيده است و اكنون نيز اين عصا در اختيار امام مهدی(ع) - كه خداوند ظهورش را نزديك گرداند - قرار دارد.
عصای حضرت موسی چندين معجزه داشته كه قرآن به آنها اشاره كرده است:
1. مار شدن عصا هنگام مبعوث شدن حضرت موسی(ع) به پيامبری: در سوره قصص آيه 31 میفرمايد:
و أن ألق عصاك فلمّا رءاها تهتزّ كأنّها جانّ ولّی مدبراً و لم يعقّب يا موسی أقبل ولا تخف إنّك من الأمنين.
و [فرمود:] «عصای خود را بيفكن» پس چون ديد آن مثل ماری میجنبد، پشت كرد و برنگشت. «ای موسی، پيش آی و مترس كه تو در امانی».
2. اژدها شدن عصا نزد فرعون: در سوره شعراء آيه 32 میفرمايد:
فألقی عصاه فإذا هی ثعبان مبين.
پس عصای خود بيفكند و بهناگاه آن اژدهايی نمايان شد.
3. بلعيدن سحر ساحران توسط عصا: در سوره شعراء آيات 45 و 46 میفرمايد:
فألقی موسی عصاه فإذا هی تلقف ما يأفكون فألقی السّحره ساجدين.
پس موسی عصايش را انداخت و بهناگاه هر چه را به دروغ برخاسته بودند بلعيد. در نتيجه، ساحران به حالت سجده درافتادند.
4. زدن عصا به دريا و باز شدن راه برای نجات قوم بنیاسراييل: در سوره شعراء آيه 63 میفرمايد:
فأوحينآ إلی موسی أن اضرب بعصاك البحر فانفلق فكان كلّ فرق كالطود العظيم.
پس به موسی وحی كرديم: «با عصای خود برين دريا بزن». تا از هم شكافت، و هر پارهای همچون كوهی سترگ بود.
5. زدن عصا به سنگ و بيرون آمدن دوازده چشمه آب برای اسباط بنیاسراييل: در سوره بقره آيه 60 میفرمايد:
و إذ استسقی موسی لقومه فقلنا اضرب بعصاك الحجر فانفجرت منه اثنتا عشره عيناً….
و هنگامی كه موسی برای قوم خود در پی آب برآمد، گفتيم: «با عصايت بر آن تخته سنگ بزن». پس دوازده چشمه از آن جوشيدن گرفت….
اين عصا، در ابتدا متعلق به حضرت آدم(ع) بوده و سپس به حضرت شعيب(ع) رسيده و آنگاه كه موسی(ع) به خدمت حضرت شعيب(ع) درآمد آن عصا به او رسيد. در كتابهای تاريخ انبيا برای اين عصا حوادث و وقايع گوناگونی نقل شده است.
صفحات: 1· 2