عرفه، فرصت طهارت
برفراز قله عرفان
روز نهم ذی الحجه به عرفات برو و در آنجا توقف كن. وقوف! اما نه مىگویم وقوف درعرفات. وقوف در اینجا ركود و در جا زدن نیست بلكه تحرك و نشاط است. وقوف درعرفات به منزله شناخت و عرفان انسان به معارف الهى است. (1)بدان! خداوند به نیازهاى تو واقف است و هم اوست توانا بر نیازهایت. خود را به او بسپار و بنده او باش. اما “عرفات” سخن از شناخت است. عرفات است كه معرفت بین آدم و حوا در این مكان صورت گرفت و آدم به گناه اعتراف كرد. (2)ابراهیم نداى “عرفت، عرفت” سر داد. (3)عرفات سرزمین اشك و دعاست. (4)عرفات سرزمینى است كه خداوند به خاطر اشكها و دعاهاى زائران به فرشتگان مباهات مىورزد. سرزمینى كه گناهان در آن بخشیده مىشوند. (5)سرزمینى كه خیال بخشیده نشدن در آن، خود گناه بزرگى است. (6)حتى كسانى كه هنوز متولد نشدهاند، امید است مورد لطف قرار گیرند. (7)عرفات سرزمینى است كه به عرصات قیامت ماند كه خلایق همه جمعند و هركس به دعا مشغول، و در انتظار رد و قبول، بیرون دروازهاند. مىخواهند نزد مولایشان حضور یابند. ابتدا باید پشت در بایستند تا اجازه ورود بگیرند. باید بنالند تا به حرم(مشعر) راه یابند چقدر بنالند؟ چگونه بنالند؟… تا ننالند به حرم راه نیابند آنگاه كه پاك شوند، وارد حرم شوند. خانه خدا پاك است و مهمان پاك مىپذیرد. (8) پس دعا كنند. روز عرفه روز دعاست. انسان جز دعا مالك چیزى نیست نه تنها مالك مال نیست بلكه مالك اجزاء و جوارحش نمىباشد. ما جز تضرع و دعا سلاحی نداریم ، دشمن درون ما تنها با اشك رام مىشود. و “سلاحه البكاء". (9)یا از ترس جهنم مىنالد یا گریه شوق دارد كه چرا به بهشت نرسیده، چرا از هجرانش ننالد؟ عرفات سرزمینى است كه بهترین مردان خدا در آن توقف كرده، دعاها و اشكها داشته اند، و در هر سوى این دشت ردّ پاى مهدى است. (11)عرفات با اشكهاى مقدس سیدالشهدا ابا عبدالله الحسین علیه السلام در روز عرفه به هنگامه خواندن دعاى عرفه متبركتر شد.
اماما! در این دشت چه خواندى؟ كه هنوز دشت، از نام تو عرفان دارد. شب از یاد تو عطرآگین است. آسمان رنگ خدایى دارد. سنگهاى جبلالرحمه همه نالانند. سرزمین، سرزمین شهادت، معرفت و عرفان است . (12) مىداند چه كسى بر روى آن گام مىنهد. چرا آمده؟ چگونه بر مىگردد؟ “اى حسین" اى مرد عرفان در دعاى عرفه چه گفتى كه حاجیان همه گریانند؟
صحراى عرفات كلاس شناخت و خودسازى امام حسین علیه السلام است. روز عرفه همراه شاگردان وفادارش در این پایگاه مقدس درنگى بس شگرف كردند و روى به دامن كوه رحمت نهادند و در سمت چپ كوه در برابر كعبه كلاس صحرایى تشكیل دادند. موضوع آن شناخت و سازندگى بود. روز، روز عرفه بود. دستهاى مباركشان را روبروى صورتشان به دعا بلند كردند و مشغول دعا شدند. دعایى بسیار طولانى، با محتوایى عاشقانه!
پروردگارا! اگر همه واقفان چنین دعایى را از جان و دل بر زبان آورند، عظمت و قدرت حضرت بارى تعالى را با جمال و جلال و شكوه و همه اوصافش بازیابند تا شوق دیدار حق در آنان پدید آید. خدا را با چشم دل از رهگذار این دعا بخوبى مىتوان رؤیت كرد. پروردگارى كه صنعت هیچ صنعتگرى به پایش نرسد. بخشنده بی دریغ است. بر رازها آگاه است. پاداش دهنده نیكىهاست. فرستنده رحمت بر اشكهاى درگاهش، سامع نداى دردمندان، رافع درد دردمندان و قامع گردنكشان است. آن هم در بیابان عرفات در فضایى باز و رهیده از هرگونه عوامل دنیایى در چنین شرایطی آفریدگار جهان هستى را به وسیله خود او مىتوان شناخت.
صفحات: 1· 2