ناله درد پنهان
بسم الله الرحمن الرحيم
ناله ي درد پنهان
- آنان كه طاقت شنيدن درد را ندارند خوب است، دليل اش راعافيت طلبي خودبدانند زيرا مي دانيم كه جرأت از اين چنين وجودي رخت بر بسته است.
- او هم وقتي چنين مي طلبد ديگر نميتواند بشنود و ميلي هم ندارد….
- شنيدن آغازي است كه پايانش مردان بزرگ را در گليم ها پيچاند و رمق و طاقت از بسياري فرهيختگان ربوده است.
- در نتيجه خيلي تمايل به رفتن به جائي كه مجبور به شنيدن باشد ندارد وبه خود فرو رفتن را بيشتر دوست داشته ولي او را از خود برون بردند و حالا:
- مسجد و تكيه رفتنش ترك نميشود.
- سعي ميكند فردي مورد اعتماد مردم وانساني درستكار باشد.
- در همه جا ستايش ميشود و رضايت به اين دارد .
- با همه بد سابقه اي ها تا حدودي پيش افرادي كه گذشته اش، درون حالاش را نميدانند نيز موفق به شهرت نيك شده است.
- در ظاهر بايد احساس خوبي داشته باشد ولي اينطور نيست.
- احساس ميكند مشكل ديگري پيدا كرده.
- مثل هميشه اول بايد بنويسد، مشغول شد.
- خيلي دوست دارم از كلماتي چون ناله، درد و… استفاده كنم.
- نوعي آرامش به من ميدهد.
- چون دردنگاري ميكنم و دردستايی، اين كار روزمره من است.
- يك دردسر مستمر و حالت خستگي از ديرباز، روحم را در چنبره خود گرفته است.
- يادم نمي آيد روزي مرا رها كرده باشد.
- بخاطر همين، هيچ جائي آرام و قرار ندارم.
- هر بار كه درد شديد ميشود علت را چيزي ميدانم.
- هيچگاه مثل حالا در فكر رهانيدن خود نبودم.
- تابحال صبر كردم كه مرض خود برود و سلامتي باز آيد .
- اكنون ميبينم اين ديو بي رحم گويا به ميل و رغبت خود نخواهد رفت.
- اول بار اصلا قبول نداشتم كه مريض ام!
صفحات: 1· 2