خورشید شرق
خورشید شرق ؛ نگین خراسان
یازدهم ذی القعده، سالروز میلاد با برکت پیشوای هشتم، خورشید تابان آسمان پرنور ایران، غریب آشنا، نگین خراسان، شهد شیرین مشهد، حضرت امام رضا علیهالسلام است. در این روز دیدگاه رنجور و خسته امام موسی بن جعفر علیهالسلام ، به چهره دلربا و جمال نورانی فرزند نورسیدهاش روشن شد و صبح سپید را از پس پرده شب تاریک نوید داد. در روز جشن و سرور اهل بیت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله ، سر بر آستان باعظمت حضرتش میساییم و ذرات غبار حرم پاکش را توتیای چشمان خود میکنیم.
امام رضا علیه السلام در یک نگاه
وجود مقدس امام رضا علیهالسلام در سال شهادت جد بزرگوار خود امام صادق علیهالسلام به دنیا آمد. ایشان در دامن پرمهر و محبت پدر و مادر پاک دامن خود، مراحل رشد و شکوفایی جسمی و روحی را پشت سر گذاشت. امام رضا علیهالسلام مدت 35 سال از امامت پدر بزرگوار خود را درک کرد و از محضر نورانی حضرتش بهرهمند شد. آن حضرت از 35 سالگی امامت امت اسلامی را به عهده گرفت و در 55 سالگی به شهادت رسید.
ازدواج
صفحات: 1· 2
غضب خدا در میان گناهان مخفی ست
هر کاری در تقرب خدا انجام دهید، بدون ترک گناه به ثمر نمی رسد
در مناجات حضرت موسی (علیه السلام) آمده بود که خدای متعال فرمود: «مَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ الْمُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ الْوَرَعِ عَنْ مَحَارِمِى » هیچ کس با چیزی به مانند ترک گناه به من تقرب نجست؛ برای تقرب هیچ چیز بهتر از این نیست .
شما هر کاری در تقرب خدا انجام دهید، بدون ترک گناه به ثمر نمی رسد؛ کاری بهتر از عزاداری حضرت حسین(ع) و عزاداری حضرت صدیقه(س ) که نداریم؛ من اینها را به عنوان وسیله تقرب به درگاه خدا آورده ام اما نمی تواند کارش را انجام دهد .
این وسیله پرواز من است؛ اما وقتی که من گرفتار گناه هستم، نمی تواند کارش را انجام دهد؛ باید گناه را حل کنم؛ وقتی گناه را حل کنیم، وسیله تقرب کار می کند؛ این نکته اول بود؛ نکته دوم در حدیث دوم است .
کرامات الرضویه (علیه السلام)
اداى قرض
خانمى علويه (سيده ) كه از اهل زهد و تقوى بود و مواظبت باوقات نمازهاى خود و ساير عبادات داشت و بواسطه تنگدستى و پريشانى دوازده تومان قرض دار شده بود و چون تمكن از اداى قرض خود نداشت در شب جمعه پنجم ربيع الثانى 1331 توسل بامام هشتم حضرت ابى الحسن الرضا (علیه السلام) جسته و الحاح بسيار كرده كه مرا از قرض آسوده فرما. پس خوابش ربوده .
در خواب باو گفته شد كه شب جمعه ديگر بيا تا قرضت را ادا كنيم . لذا در اين شب جمعه بحرم مطهر تشرف پيدا كرده و انتظار مرحمتى آن حضرت را داشت .
تا قريب به ساعت هشت از شب ، بعد از خواندن دعاى شريف كميل چون حرم مطهر بالنسبه خلوت شده بود، آمد در پيش روى مبارك حضرت نشست در انتظار كه آيا امام (ع) چگونه قرض او را مى دهد.
چون خبرى نشد عرض كرد مگر شما نفرموديد شب جمعه ديگر قرض تو را مى دهم و امشب شب موعد است و وعده شما خلف ندارد. ناگهان از بالاى سر او قنديلهاى طلا كه بهم اتصال داشت بهم خورده و يكى از آنها از بالاى سر آن زن فرود آمده و منحرف شده و برابر زانوى آن زن به زمين رسيد و عجب اين است كه چون گوى بلند شده و در دامن علويه قرار گرفت .
حاضرين از اين امر تعجب نموده و بر سر آن علويه هجوم آوردند به نحوى كه نزديك بود صدمه اى باو برسد، پس خبر به توليت وقت كه مرتضى قلى خان طباطبائى بود دادند، آن علويه را طلبيد و وجهى بوى داد و قنديل را گرفت لكن آن علويه محترمه با ورع بيشتر از دوازده تومان برنداشت و گفت من اين مبلغ را به جهت قرض خود خواسته ام و بيش از اين احتياج ندارم .
شفاى پا
كربلائى رضا پسر حاج ملك تبريزى الاصل و كربلائى المسكن فرمود:
صفحات: 1· 2
سوداطاعت از خدا
هرکس از خانه برای کاسبی و امور دنیایی بیرون میرود، حواسش جمع باشد، هم برایش خطر جانی به این معنا که گفتم دارد و هم مالی .
حاج آقا مجتبی تهرانی
بسم الله الرحمن الرحیم
روی عن رسول الله «صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» قال: «تَاجِرُ الدُّنیَا مُخَاطِرٌ بِنَفسِهِ وَ مَالِهِ وَ تَاجِرُ الآخِرَةِ غَانِمٌ رَابِحٌ وَ اَوَّلُ رِبحِهِ نَفسُهُ ثُمَّ جَنَّةُ المَأوى».
تاجر دنیا خودش را در معرض دو خطر قرار میدهد
روایتی از پیغمبر اکرم (ص) منقول است که حضرت فرمودند: کسی که در دنیا، برای دنیای مادّی کاسبی میکند، خودش را در معرض دو خطر قرار میدهد، «تَاجِرُ الدُّنیَا مُخَاطِرٌ بِنَفسِهِ وَ مَالِهِ»، اوّل: جان خود را به خطر میاندازد؛ جانش را به خطر میاندازد یعنی چه؟
یعنی وقتی میخواهی کاسبی کنی، گاهی معاملاتت تو را به جهنّم میبرد؛ حالا فهمیدی یعنی چه؟ اوّل: «مُخَاطِرٌ بِنَفسِهِ»، صریح بگویم، رباکاری میکنی، مال مردم خوری میکنی؛ فهمیدی.
اوّل جانت را به خطر میاندازی و آن چیست؟ معصیت میکنی و به همین خاطر جهنّم میروی؛ «وَ مَالِهِ»، مالَت را هم از دست میدهی؛ تجارت دنیایی این دو خطر را دارد؛ هرکس از خانه برای کاسبی و امور دنیایی بیرون میرود، حواسش جمع باشد! هم برایش خطر جانی به این معنا که گفتم دارد و هم مالی.
تاجر آخرت غنیمت به دست می آورد
اما مقابلش، تاجر آخرت؛ یعنی آن کسی که در مسیر اطاعت الهی است و به دنبال این است که آنچه خدا گفته را انجام دهد این غنیمت بدست میآورد و سود میبرد، )وَ تَاجِرُ الآخِرَةِ غَانِمٌ رَابِحٌ(
سود اطاعت از خداوند چیست؟
در ادامه حضرت سودش را میفرمایند؛ این اطاعتی که میکنم سودش چیست؟ اوّلین سود: جانت را از جهنّم نجات میدهی، «اَوَّلُ رِبحِهِ نَفسُهُ»، سود این تجارت و کاسبی که اطاعت خدا است، اوّلین سودش جان تو است که آن را از هلاکت نجات دهی؛ سود دوم: بهشت مأوا است که در قیامت برای خودت تهیّه کردهای، «ثُمَّ جَنَّةُ المَأوى».
پی نوشت ها:
مجموعه ورام ج 2 ص 119
چراغ بهشت
یکی از ویژگی های مهم شهر شیراز وجود بقاع متبرکه است. حرم مطهر گرامی حضرت موسی بن جعفر(علیهما السلام) همچون ستاره ای درخشان فضای این شهر را منور کرده و روشنی بخش قلوب مومنان و تسلی دل های حاجتمندان است و شیراز شهر عشق و ذوق و هنر و مهد پرورش اندیشه های عارفانه و شاعرانه نیز هست. و این ذوق و استعداد ذاتی فارسیان و شیرازیان و ارادت قلبی آنان به خاندان عصمت و طهارت، احساسات پاکشان را بر آن داشته تا در وصف سرور و مولای خویش سید الاعاظم احمد بن موسی الکاظم(علیهما السلام) به مدیحه سرایی پردازند و یا در سوگ وی مویه کنند تا از این واسطه رایحه ای از سر راز ازلی وجودشان را معطر و حاجاتشان روا سازد و رموز گشایش درهای رحمت و حکمت الهی برایشان میسر گردد.
شاعران و ادیبان نیک سرشت حضور آرامگاه فرزند بزرگوار حضرت موسی بن جعفر(علیهما السلام) را از موهبات حضرت ایزد منان برای این بلده طیبه دانسته و به شکرانه این برکت عظیم به تسبیح و تمجید پرداخته اند. در حضور این انسان های والا و هنرمند، صاحب فضل و فرهنگ سر تعظیم فرود می آوریم و سراپا اشتیاق همراه با ترنم و زمزمه عاشقانه و شاعرانه آنان در مقابل این همه نور و عظمت الهی به خضوع و خشوع می نشینیم، شاید از برکات احوال عارفانه این شاعران نسیمی از کوی دوست بر ارواح سرا پا نیازمان بوزد و ما را به کوی جانان رهنما سازد.
مرحوم حاج محمدتقی ملقب به فصیح الملک فرزند عباس متخلص به شوریده از فضلا و ادبا و شعرای مشهور قرن سیزدهم هجری است که در هفت سالگی از هر دو چشم نابینا شد. شوریده این سخن سرای بزرگ سروده های چندی در مکرمت حضرت شاهچراغ(علیه السلام) دارند که از جمله آن است:
باز برآمد ز دل آوای من
پر شده آفاق ز غوغای من
ناز بس است ای بت زیبای من
خیز و بیا هان به تماشای من
صفحات: 1· 2
به بهانه بزرگداشت آفتاب شیراز
بیانات مقام معظم رهبری مدظله درباره حضرت احمد بن موسی(علیه السلام)
اینجا بعد از مشهد و قم در واقع سومین حرم اهل بیت علیهم السلام در سرتاسر ایران است.
شخصیت برجسته جناب احمد بن موسی(علیهما السلام) در میان امامزادگان شناخته شده ی خاندان پیغمبر جزو برجستگان محسوب می شود.
حضرت احمد بن موسی الکاظم(علیهما السلام) نگین درخشان بوستان نبوی است.
به نظر من یکی از چیزهای بسیار مهمی که در شیراز باید مورد توجه قرار بگیرد مرکزیت و محوریت این حرم مطهر حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) است که کمتر شهری از شهرهای کشور ما یک چنین امتیاز و برجستگی دارد.
از جنبه ی دینی (که من باز هم روی این مسئله تأکید خواهم کرد) مرقد جناب احمد بن موسی(علیهما السلام) و برادران بزرگوارش و دیگر امامزاده های خاندان پیغمبر، یک نشانه بسیار مهمی است. اینکه این پیغمبر زادگان محترم و معتبر، مردم فارس را مخاطب خود و منطقه و منزل آنها را مأمن خود قرار بدهند، بسیار چیز پر معنا و مضمون داری است؛ بخصوص شخصیت برجسته جناب احمد بن موسی(علیهما السلام) که در میان امامزادگان شناخته شده ی خاندان پیغمبر، جزو برجستگان محسوب می شود.
شیراز مأمن امامزادگان بزرگوار بود. در هیچ نقطه ای از کشور به قدر فارس، مرقد امامزاده وجود ندارد. معنای این حرف این است که از هر کجا امامزاده ها و فرزندان معصومین، یا از جور خلفا می گریختند و یا به کمک مردم حرکت می کردند متوجه شهر شیراز و یا شهرهای دیگر استان فارس می شدند.
معرفی کردن و نشان دادن دلهای مشتاقان در سرتاسر کشور و بیرون از کشور متوجه این بارگاه عظیم کردن، کارهایی است که بایستی انجام بگیرد.
منبع:shahecheragh.ir
به بهانه هفته حج
حج مهدوي
نويسنده: حجت الاسلام سيد مسعود پورسيدآقايي
«تمام الحج لقاء الامام»[1]
كعبه يك سنگ نشاني است كه ره گم نشود
حاجي احرام دگر بند، ببين يار كجاست
مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف روح حج و رمز تماميت آن است.[2] حج با ياد او «طواف»، دل و بي ياد او «طواف گِل» است.[3] مكه بيحضور مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف بازار ُعكاظي[4] بيش نيست و كعبه بيعطر حضور او بتكدهاي را ميماند كه توليت آن را ميتوان در يك شب¬نشيني مستانه در ازاي مشكي شراب معاوضه كرد.[5]
كاروان¬سالار قبيله قبله، با حضور هر ساله خود در مراسم پرشكوه حج، آن را روحي تازه ميدمد[6] و با شميم حضور خود در مني و عرفات، منتظران را در معرض نسيم رحمت خاصه الهي قرار ميدهد و ياد و خاطرهِ آن را بر آنان جاودانه ميسازد. مگر مي¬شود امتي در يك¬جا اجتماع كنند ولي امامشان در آنجا حضور نيابد؟!
او بر اعمال شيعيان خود، گواه است[7] و همراه با آنان بر فرج خود كه موجب رهايي همه اهل آسمان و زمين است[8]، دعا ميكند.[9] خوشا آنان كه شهدي از اين شميم حضور را چشيدند و در نسيم آن روح خود را به طراوت و عروج رساندند.
خوشا آنانكه در نيّت، قصد وصال او نمودند و در احرام، ياد غير او را بر خود حرام داشتند و فرياد دعوت و استنصار او را در اين عصر وانفسا، عارفانه و عاشقانه لبيك گفتند. در طواف، دل به او سپردند، در حَجَر، با او تجديد عهد كردند، در سعي بر انجام ميثاق و تعهدات خود، از مسير صفا و مروّت خارج نشدند و در عرفات، عرفاني عميق و ريشهدار به ولايت يافتند. در مشعر، به وظايف خود نسبت به او به آگاهي رسيدند و براي مبارزه با دشمنان او - كه دشمنان انسانيتند - توشه برگرفتند. در مني، با آرزوي وصال او، وسوسهها را رَمي و آرزوها را - با حدّت - ذبح كردند و با حَلق، سر به او سپردند و نرد عشق با او باختند و ولايت او را پذيرفتند و اين گونه به كوي او راه يافتند.
امروز اميرِ درِ ميخانه، تويي، تو
فرياد رس ناله مستانه، تويي تو
مرغ دل ما را كه به كس رام نگردد
آرام تويي، دام تويي، دانه تويي تو[10]
حج مهدوي، حركتي است از خود به سوي خدا، همراه با امام و همگام با خلق .
حج مهدوي، ميثاقي است با امام و اعلامي بر آمادگي و ياري او.
حج مهدوي، تمريني است بر تحمل فرج؛ كه تحمل حجّت خدا بدون كمال روحي و بي آمادگي و صلاحيت، ميسور نخواهد بود.
حج مهدوي، حجي است كه اهداف و قله هايي سترگ به بلنداي نگاه امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف دارد.
درحج مهدوي، سهم بيشتر از آنِ كساني است كه با درك اضطرار به امام، با او پيوند خوردند و او را گواه اعمال خود و روح حج ميدانند. سهم هر كس از درياي حج به قدر ظرفيت «ولايت» اوست.
حج مهدي¬پسند، همچنانكه از نام آن پيداست حقيقتي است بنيان نهاده بر دو ركن؛ يكي معرفت به امام و حق ولايت او و ديگري عرفان به حقيقت و اسرار حج.
اضطرار به امام و حق ولايت و سرپرستي او. و ضرورت آن با توجه به اهداف حكومت ديني ـ كه رشد و تعالي استعدادهاي آدمي است و نه فقط رفاه و آزادي ـ و قلمرو حكومت ديني ـ كه همه هستي است و نه فقط محدوده دنيا، ثابت است[11].
قرآن نيز ارزش مكه و كعبه را به پيامبر مي داند به طوري که به شهري كه رسول، در آن امن نيست و خونش مباح شمرده شده، قسم نميخورد: لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِJ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ [12]؛ كه مكه بيپيامبر، شهر بت پرستان است و كعبه بدون رهبر، بت خانه.
به شهادت آيه تبليغ[13] نيز بدون حضور امام معصوم، نه تنها حج كه تمامي رسالت رسول، ابتر است. از آيه َ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً [14] هم، با توجه به تفاوت «يأتوك» به جاي «يأتونا» استفاده ميشود كه مردم هر زمان در پاسخ به نداي ابراهيم عليه السلام بايد به سوي امام و وليّ زمان خود بروند. با توجه به اينها و جز اينها است كه مي توان گفت: در عرفاتيكه امام نباشد معرفتي نيست، در مشعري كه امام نباشد شعوري نيست، در منايي كه امام نباشد، شيطاني رمي نميشود و اگر در كنار زمزم، امام نباشد، آبي نيست؛ كه سراب است.
باري! با درك اضطرار به حجت و امام و پذيرش ولايت او به عنوان تنها راه خروج از خيل اكثر الضجيج و ورود به قله هاي اقل الحجيج[15]، مناسب است به اسرار و حقايق حج و نَمي از يَم آن توجه داشته باشيم؛ شايد حجّ ما، عطر مهدوي به خود بگيرد و امام عجل الله تعالي فرجه الشريف، ما را هم پذيرا باشد. آمين![16]
پی نوشت ها
1. کافي، ج 4، ص 549؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 254؛ بحارالانوار، ج 96، ص 374.
[2]. امام باقر عليه السلام ميفرمايد: «تمام الحج لقاء الامام؛ تماميت حج در گرو ديدار با امام است.» امام صادق عليه السلام نيز ميفرمايد: « هنگامي که يکي از شما حج به جا ميآورد، آن را به ديدار ما ختم کند؛ زيرا آن از تماميت حج است.» بحارالانوار، ج 96، ص 374.
[3]. امام باقر عليه السلام با ديدن طواف کنندگان کعبه ميفرمايد: « در جاهليت هم اين چنين طواف ميکردند مردم مکلفند بر گرد اين سنگها طواف کنند و سپس نزد ما آمده، مودت و ياري خود را بر ما عرضه بدارند» کافي، ج 1، ص 392.
4 ..بازار معروف در دوران جاهليت
[5]. اشاره به داستان «ابوغبشان» کليددار کعبه، که سرقفلي توليت کعبه را در شب نشيني مستانه طائف به دو مشک شراب فروخت. ر.ک: تفسير الميزان، ج 3، ص 362.
[6]. محمد بن عثمان عمري، نايب دوم ميگويد: « به خدا سوگند! صاحب اين امر هر ساله در موسم حج حضور مييابد و مردم را ميبيند و ميشناسد، و مردم اورا ميبينند ولي نميشناسند.» من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 520؛ کمال الدين، ج 2، ص 440.
[7]. امام صادق عليه السلام ميفرمايد: «يفقد الناس امامهم يشهد الموسم فيراهم ولايرونه؛ مردم امام خود را نيابند. او در موسم حج شاهد ايشان است و آنان را ميبيند، اما آنان او را نميبينند» کافي، ج1، ص 337؛ کمال الدين، ج 2، ص 23.
[8]. «يرضي (يفرح) في خلافته اهل الارض و اهل السماء و الطير في الجو» کشف الغمه، ج 3، ص 259، به نقل از «روزگار رهايي»، ج 1، ص 490 و 526.
[9]. از نايب دوم امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف سؤال شد که آيا حضرت را ديدهاي؟» گفت: «آري آخرين بار حضرت را در بيت الله الحرام ديدم؛ در حالي که از خداوند چنين درخواست داشت:(( اللهم انجز لي ما وعدتني؛ پروردگار! آنچه به من وعده کردي، تحقق ببخش. »
[10]. «غزل مهدوي» از حاج ميرزا حبيب خراساني.
[11]. ر.ک: فصلنامه انتظار، شماره 1، مباني اعتقادي مهدويت، نگارنده
[12]. سوره بلد آيه1 و 2.
[13]. سوره مائده آيه63.
[14]. سوره حج آيه27.
[15]. اشاره به بيان حضرت باقر و سجاد عليه السلام : «ما اكثر الضجيج و اقل الحجيج؛ حاجيان اندكند ولي ناله و فرياد بسيار است». بحار الانوار، ج46، ص 261 و ج 96، ص 258.
منبع: ماهنامه امان
شیدائیان شهادت
یادی از شهیدان رجایی و باهنر
روح بلند
جامع بودن و پرهیز از تنگ نظری در مسایل دینی و شرعی، رمز بزرگ موفقیت اهل دین به شمار میرود. رجایی، مرد میدان وظایف بندگی وانسانی بود که هیچ گاه به بهانه مسؤولیتی، از سایر مسؤولیتهای خویش شانه خالی نمیکرد. او در عین این که رئیس جمهوری فعال و پرکار بود، پدری مهربان وهمسری فداکارو دلسوز نیز به شمار میآمد. یکی از دوستان وی میگوید: شبی که ساعت از 22 گذشته بود و قصد رفتن به منزل داشتیم، شهید رجایی را دیدم که درمقابل آینه موها و لباسهایش را مرتب میکند. با تعجب پرسیدم: این وقت شب نه دیداری داری، نه کسی ما را میشناسد، چه شده که خوب به سر و وضعت میرسی؟ تبسمی کرد و گفت: فلانی! خانواده بخشی از جامعه یا بهتر بگویم، در جای خود، یک جامعه کوچک است. انسان منضبط همانطور که صبحها از منزل بیرون میآید و باید مرتب و آراسته باشد، وقتی شب به خانه برمیگردد هم باید همانطور پاکیزه، مرتب و آراسته باشد. اگر من و تو در طول روز مشکلاتی داشتیم، اعضای خانواده ما چه گناهی کردهاند که در بازگشت ما به منزل، با چهره خسته و درهم ریخته ما مواجه شوند؟»
صفحات: 1· 2
مــــــقام شفاعت
مقام شفاعت حضرت معصومه (عليهاالسلام)
مقام شفاعت، موهبتي است الهي كه خداوند متعال به آنان كه روحشان به جلوه قدسي مزيّن است، عنايت ميكند. بر اساس بيان و دلالت روايات، عاليترين مرتبه آن «مقام محمود» است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در روز رستاخيز در آن مقام، طلوع ميكند و آبشار نور شفاعت را از آن مطلع بر امت جاري ميگرداند.(1)
صفحات: 1· 2