مروری برتلاش های امام موسی صدر بعد از واقعه قیام ۱۵ خرداد و دستگیری امام خمینی (ره)
14خرداد، سالروز به دنیا آمدن امام موسی صدر در ۱۳۰۷ و از دنیا رفتن امام خمینی (ره) در ۱۳۶۸ است. دو شخصیت ماندگاری که جهان شیعه و جهان اسلام مدیون و مرهون تلاش ها و مبارزات آنها است، و ۱۵ خرداد سالروز قیامی تاریخی که منجر به دستگیری امام خمینی (ره) و پس از آن تلاشهای امام صدر برای آزادی ایشان شد.
به مناسبت سالروز ۱۵ خرداد، بخشی از این واقعه را به کمک اسناد و خاطرات نقل شده مرور میکنیم.
...
سفر امام صدر به رم برای پیگیری بازداشت امام خمینی (ره)
با وجود اینکه امام موسی صدر چهار سال قبل از شروع نهضت امام خمینی، به لبنان هجرت کرده بود، این دوری و فعالیتهای گسترده در لبنان، مانع از توجه امام صدر به تحولات ایران نشد. از جمله اولین اقدامات و حمایتها، برخورد وی در مقابل دستگیری امام خمینی در سال ۱۳۴۲ و بعد، تبعید او به ترکیه است. این تلاش امام موسی صدر در جلد نخست کتاب «سیره و سرگذشت امام موسی صدر»، چنین روایت شده است:
«پس از حادثۀ حملۀ عوامل شاه به مدرسۀ فیضیۀ قم که همزمان با گردهمایی طلاب برای مراسم عزاداری به مناسبت سالروز شهادت امام صادق (ع) به وقوع پیوست، امام خمینی (ره) در سخنرانیهای خود صریحاً اعمال شاه را محکوم میکند و با صدور چندین بیانیه مردم را به مبارزه با مزدوران استعمار و صهیونیسم فرا میخواند. در پی این وقایع، شاه فرمان دستگیری امام خمینی (ره) را صادر کرد و به دنبال آن، نیروهای ارتش به روی مردمی آتش گشودند که برای آزادی امام خمینی (ره) دست به راهپیمایی زده بودند و فاجعۀ کشتار ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ شمسی (۱۹۶۳ میلادی) به وقوع پیوست. اقدامات امام موسی صدر و تماسهایی که ایشان با علمای بزرگ برقرار کرد و نیز، طرح موضوع از سوی امام صدر در محافل مختلف بینالمللی، در آزادی امام خمینی که مدتی بعد صورت گرفت، تأثیر داشت.امام صدر در سفری پنج روزه به دعوت واتیکان به ایتالیا رفت و در شهر رم با استقبال گرمی روبهرو شد و از ایشان برای حضور در مراسم تاجگذاری پاپ ژان پل ششم دعوت شد. امام صدر نیز موضوع دستگیری امام خمینی در ایران و مواضع علما و حکومت ایران را برای مقامات واتیکان تشریح کرد.»
در اسناد ساواک در مورد این دیدار و گفتوگوهای انجام شده چنین آمده است:
«شماره: ۲۳۱/۲/۸۷۰۲ تاریخ: ۴۲/۹/۲۵
موضوع: اظهارات وزیر خارجه پاپ به سید موسی صدر روحانی ایرانی
در تاجگذاری پاپ که سید موسی صدر نیز حضور داشته، وزیر خارجۀ پاپ به وی به طور صریح و خیلی جدی گفته است که تمام فعالیتهای واتیکان و جامعۀ روحانیت این است که مردم را به روحانیت نزدیک نماید. به این لحاظ بایستی روحانیت پا به پای ترقیات علمی و اجتماعی پیش رود تا بتواند نزدیکی خود را با مردم بیشتر و مقام خود را محفوظ دارد. حال که در ایران با اقدامات شاهنشاه ترقیات منطقی و عظیمی صورت میگیرد، روحانیت با آن مبارزه مینماید و این اقدام باعث خواهد گردید که مردم از دیانت بیزار شوند و بالنتیجه به صورت وخیمی یک دشمن خطرناک در مذهب ظاهر گردد و از این جهت سیاست واتیکان در تأیید اقدامات شاهنشاه است.
در جواب سید موسی صدر اظهار داشته، روحانیون بزرگ با اصلاحات مخالفت اصولی ندارند و فقط خواستهاند در نحوه اجرا نظریاتی اظهار دارند، چون ایران کشور آزادی بود و روحانیون همیشه بدین نحوه عمل نمودهاند، ولی با کمال تأسف عدهای ماجراجو و عوامفریب، این اظهار عقیده را به صورت زشتی درآوردهاند و علمای بزرگ وقتی که این وضع را دیدند، آرام شده و در حال حاضر اعتراضی ندارند.» [۱]
امام صدر پس از سفر به واتیکان، سفر خود را به سوییس و فرانسه و بلژیک و اسپانیا و الجزایر و مراکش ادامه داد و دانشگاهها و مؤسسات علمی از او استقبال کردند. امام صدر در آن سفر با شخصیتهای مهم تماس گرفت و روزنامههای مهم جهان و فعالان اجتماعی ژنو و هامبورگ و پاریس و بُن و دیگر مناطق را از موضوع دستگیری امام خمینی آگاه کرد. آیتالله خویی، مرجع بزرگ شیعیان جهان، در این خصوص میگوید: «سفر سیّد موسی [صدر] نقش اساسی در آزادی سید خمینی داشت.» [۲]
در کتاب «امام موسی صدر امید محرومان»، بعد از اشاره به اقدامات بالا آمده است:
«بعد از سخنرانی تاریخی حضرت امام خمینی دربارۀ قرارداد ننگین کاپیتولاسیون که منجر به تبعید معظم له در تاریخ ۱۳۴۳/۸/۱۳به ترکیه شد، بلافاصله امام موسی صدر طی تماسهای سیاسی بسیار با شخصیتهای مختلف مسیحی و اهل سنت در اروپا و شمال آفریقا جهت تأمین امنیت حضرت امام در ترکیه و انتقال معظم له به نجف با جان و دل کوشید.» [۳]
سخنان امام خمینی درباره امام موسی صدر
امام خمینی (ره) پس از ربوده شدن امام موسی صدر پیگیر این مسئله بود و در موارد متعددی در این باره حرف زده است. ایشان در ۱۷ اردیبهشت ۱۳۵۸ در دیدار با سفیر سومالی درباره مسائل مختلف از جمله امام موسی صدر هم صحبت کرد. این سخنان از این جهت حائز اهمیت است که بر ایرانی بودن امام موسی صدر تاکید می شود.
متن سخنان امام خمینی (ره) به این شرح است:
«و اما راجع به آقای صدر؛ ما از آن وقت که نجف بودیم و این قضیه واقع شد تا وقتی که پاریس رفتیم و بعد هم به ایران آمدیم، دنبال این قضیه بودیم. آقای صدر در ایران متولد شده است و ایرانی است، با من سوابق زیاد دارد و بعد از اینکه ایرانی است، رفته است به لبنان؛ و ما علاقه داریم، هم به اینکه ایرانی است و هم به اینکه در لبنان رئیس مجلس شیعی بوده است. علاقه داشتیم به اینکه این معما را حل بکنیم و مکرراً با لیبی اتصال پیدا کردیم. بلکه آقای قطبزاده را یک دفعه فرستادیم به لیبی دنبال این مطلب. و بعد هم که اینجا آمدیم، هم سفیر لیبی که آمد پیش من، راجع به این مسئله صحبت کردم و هم نخست وزیر که آمد حل این معما را از ایشان خواستم. و معالأسف تاکنون برای ما این معما حل نشده است. امیدوارم که با کوشش دولت ایران و سایر اقشار علاقهمند به اسلام، این معما حل بشود.» [۴]
……..
[۱] یاران امام به روایت اسناد ساواک، امام موسی صدر. ج ۱. ص ۲۵
[۲] سیره و سرگذشت امام موسی صدر، چاپ دوم، ج ۱، ص ۱۱۹ ـ ۱۲۱
[۳] امام موسی صدر امیدمحرومان، چاپ اول، ص ۱۹۴
[۴] صحیفه امام. ج ۷. ص۱۹۸
بیانات رهبر انقلاب در مراسم بیست و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح روز جمعه 14 خردادماه، در اجتماع عظیم و پرشکوه قشرهای مختلف مردم در حرم مطهر امام خمینی (رحمةاللهعلیه)، امام راحل را شخصیت «مؤمنِ متعبدِ انقلابی» خواندند و با تأکید بر ادامهی راه «امامِ انقلابیِ ملت» بهعنوان تنها راه پیشرفت و تحقق اهداف مردم و نظام، پنج شاخص مهم «انقلابیگری» را تبیین کردند و افزودند: باید با استفاده از تجربهی مذاکرات هستهای یعنی اثبات ضرورت بیاعتمادی به آمریکا، مسیر حرکت و پیشرفت کشور را ادامه داد.
...
حضرت آیتالله خامنهای در سخنان خود در مراسم بیست و هفتمین سالگرد ارتحال امام خمینی (رحمةاللهعلیه) تعبیر «مؤمنِ متعبدِ انقلابی» را صفتی جامع برای امام راحل برشمردند و افزودند: امام بزرگوار، «مؤمن به خدا»، «مؤمن به مردم»، «مؤمن به هدف» و «مؤمن به راهی بود که او را به این هدف میرساند».
ایشان درخصوص متعبد بودن امام (رحمةاللهعلیه) خاطرنشان کردند: ایشان عبدِ صالح پروردگار و اهل خشوع، تضرع و دعا بود.
رهبر انقلاب به ویژگی سوم امام (رحمةاللهعلیه) اشاره کردند و گفتند: امام، «امامِ انقلابی» بود و همین صفت علت اصلی عصبانیت قدرتهای مادی از ایشان است.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه قدرتها از کلمهی انقلاب و انقلابیگری ملت ایران بهشدت هراس دارند، افزودند: علت اصلی فشارهایی که در طول سالهای متمادی با بهانههای مختلف ازجمله موضوع هستهای و حقوق بشر به ملت وارد شده است، خصوصیت انقلابیگری ملت ایران و نظام اسلامی است.
رهبر انقلاب با اشاره به خارج شدن ایران از کنترل قدرتها و تبدیل نظام اسلامی به الگوی الهامبخش ملتها گفتند: مسئلهی اساسی این است که امامِ انقلابی، کشور را از بسیاری از منجلابها ازجمله «منجلابهای وابستگی، فساد سیاسی، فساد اخلاقی، حقارت بینالمللی، عقبماندگیهای علمی، اقتصادی و فناوری و آقابالاسری آمریکا و انگلیس» نجات داد و در مسیر حرکت کشور و ملت، تغییری بزرگ ایجاد کرد.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه امام بزرگوار (رحمةاللهعلیه)، ریل حرکت کشور را به سمت هدفهای بزرگ یعنی «حاکمیت دین خدا» تغییر داد، افزودند: حاکمیت دین خدا عبارت است از «تحقق عدالت اجتماعی واقعی»، «ریشهکنی فقر و جهل»، «ریشهکنی استضعاف و آسیبهای اجتماعی»، «برقراری منظومهی ارزشهای اسلامی»، «تأمین سلامت جسمی و اخلاقی و معنوی»، «پیشرفت علمی کشور»، «تأمین عزت و هویت ملی و اقتدار بینالمللی» و «فعال کردن ظرفیتهای کشور».
ایشان با تأکید بر اینکه امام راحل (رحمةاللهعلیه) به برکت انقلاب اسلامی، کشور را به سمت این اهداف حرکت دادند، خاطرنشان کردند: اگرچه رسیدن به این اهداف، زمانبر و نیازمند تلاش است اما آنها قابل تحقق هستند و تنها شرط تحققشان حرکت در مسیر انقلاب و انقلابیگری است.
رهبر انقلاب اسلامی در نوعی آسیبشناسی از روند حرکت نظام افزودند: بعد از رحلت امام بزرگوار (رحمةاللهعلیه)، در هر مقطعی که انقلابی عمل کردیم، پیشرفت بهدست آوردیم و در هر دورهای که از انقلابیگری و حرکت جهادی غفلت کردیم، عقب ماندیم و ناکام شدیم.
حضرت آیتالله خامنهای خطاب به همهی قشرهای مختلف مردم گفتند: میتوان در این مسیر با شیوهی انقلابی حرکت کرد که در آن صورت، پیشرفت قطعی است و میتوان با شیوهی دیگری حرکت کرد که در چنین وضعیتی، سرنوشت رقتباری رقم خواهد خورد و ملت ایران و اسلام سیلی خواهد خورد.
ایشان انقلاب اسلامی را سرمایهی ممتاز و منحصربهفرد ملت و کشور دانستند و تأکید کردند: برای به نتیجه رسیدن انقلاب، هزینههای سنگینی پرداخت شده است اما در کنار این هزینهها منافع فراوانی نیز وجود داشته است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به استحکام انقلاب اسلامی بعد از گذشت ۳۷ سال افزودند: امروز شرایط ملت ایران، روشنتر و هموارتر از گذشته است و هزینهها قابل اجتنابتر شدهاند.
ایشان تأکید کردند: انقلاب با عزم، اراده و ایمان مردم به وجود آمد و با همین نیروی مردمی باقی ماند و ریشه دواند و در مقابل تهدیدهای نظامی و تحریمها ایستاد و فلج نشد و شجاعانه و سربلند به حرکت خود ادامه داد که از این پس نیز باید این حرکت ادامه یابد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به اینکه انقلابی بودن فقط منحصر به دوران مبارزه یا دوران امام (رحمةاللهعلیه) نیست، خاطرنشان کردند: انقلاب و انقلابیگری برای همهی دورانها است و انقلاب یک رود جاری است و همهی کسانی که براساس شاخصهای انقلابیگری عمل کنند، انقلابی هستند حتی جوانانی که امام (رحمةاللهعلیه) را هم ندیده باشند.
رهبر انقلاب، طرز تفکری که انقلابیگری را مساوی افراطی بودن میخواند، و مردم را به «تندرو» و «میانهرو» تقسیم میکند یکی از خطاها برشمردند و گفتند: چنین دوگانههایی که سوغات بیگانگان و سخن دشمنان است نباید وارد فرهنگ سیاسی کشور شود.
رهبر انقلاب به یک خطای دیگر در موضوع انقلابی بودن و انقلابیگری اشاره کردند و گفتند: توقع یک میزان انقلابیگری از همهی کسانی که در مسیر شاخصها و جهتگیریهای انقلاب حرکت میکنند، اشتباه است و اصل بر این است که شاخصهای انقلابیگری وجود داشته باشد.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: ممکن است فردی نسبت به مفاهیم انقلاب و عمل انقلابی، بهتر حرکت کند و فرد دیگری با شدت و جدیت او حرکت نکند اما هر دو انقلابی هستند و نمیتوان هر فردی را که در مسیر شاخصهای انقلاب قرار دارد اما خوب حرکت نمیکند، متهم به غیرانقلابیگری و ضد انقلاب بودن، کرد.
رهبر انقلاب سپس در تبیین معیارهای اصلی انقلابیگری به تشریح پنج شاخص عمده پرداختند: «پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی انقلاب اسلامی»، «هدفگیری مستمر آرمانها و همت بلند برای رسیدن به آنها»، «پایبندی به استقلال همهجانبهی کشور»، «حساسیت در برابر دشمن و تبعیت نکردن از او» و «تقوای دینی و سیاسی».
حضرت آیتالله خامنهای در تبیین شاخص اولِ انقلابیگری یعنی «پایبندی به ارزشها و اصول مبنایی» افزودند: «اعتقاد به اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی»، اصلیترین نکتهی این شاخص است.
ایشان خاطرنشان کردند: اسلام آمریکایی دو شاخهی «اسلام متحجر» و «اسلام سکولار» دارد که استکبار از هر دو شاخه حمایت میکند.
حضرت آیتالله خامنهای، «اعتقاد عمیق به محور بودن مردم» را از دیگر مبانی انقلاب خواندند و تأکید کردند: در نظام اسلامی، «رأی و خواست و اهداف و منافع مردم» اصل است و اعتقاد واقعی به این حقایق، از ضروریات انقلابیگری است.
رهبر انقلاب، «پیشرفت، تحول و تکامل» را از دیگر ارزشهای اساسی انقلاب برشمردند و افزودند: فرد انقلابی به این ارزش نیز اعتقاد دارد و هر روز در پی تحول و بهتر شدن اوضاع است.
«حمایت از محرومان و اقشار ضعیف» و «حمایت از مظلومان جهان» ارزش دیگری بود که رهبر انقلاب در تبیین اولین شاخص انقلابیگری یعنی پایبندی به اصول و مبانی انقلاب به آن اشاره کردند.
ایشان افزودند: اگر این پایبندی و به تعبیر قرآن «استقامت» وجود داشت، حرکت مسئولان و نظام در تندباد حوادث نیز، مستقیم و مستحکم خواهد بود، وگرنه به «عملگرایی افراطی» دچار میشویم و با هر حادثهای، مسیر و جهت حرکت عوض میشود.
حضرت آیتالله خامنهای سپس در تبیین شاخص دوم انقلابیگری یعنی «همت بلند برای پیشرفت و رسیدن به آرمانها» افزودند: در هیچ وضعی نباید از پیگیری اهداف بزرگ انقلاب و مردم منصرف شد یا به وضع موجود رضایت داد.
ایشان، «تنبلی، محافظهکاری و ناامیدی» را نقطهی مقابل این شاخص دانستند و تأکید کردند: راه پیشرفت، تمامنشدنی است و باید با انقلابیگری، مدام در این مسیر حرکت کرد.
شاخص سوم انقلابیگری، «پایبندی به استقلال» است که رهبر انقلاب در سخنان خود در اجتماع عظیم مردم در بیست و هفتمین سالگرد رحلت امام (رحمةاللهعلیه) آن را در سه بعد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تبیین کردند.
ایشان افزودند: معنای حقیقی استقلال سیاسی این است که فریب شیوههای مختلف دشمن را نخوریم و در هر موقعیتی، مراقب استقلال داخلی، منطقهای و جهانی باشیم.
حضرت آیتالله خامنهای در اشاراتی به شیوهها و حیلهگریهای دشمنان بهخصوص آمریکا، خاطرنشان کردند: آنها همیشه با تهدید جلو نمیآیند، گاه با لبخند و حتی تملق حرف میزنند، مثلاً نامه مینویسند که بیایید مشکلات جهانی را با مشارکت هم حل کنیم، در این مواقع انسان ممکن است دچار وسوسه شود که خوب است برویم با یک ابرقدرت در حل مسائل بینالمللی همکاری کنیم، غافل از اینکه دشمن در باطن قضیه دنبال اهداف دیگری است.
رهبر انقلاب افزودند: دعوت دشمن برای همکاری در حل مسائل جهانی، یعنی دعوت به کمک و ایفای نقش در «بازی و میدانی که او برای حل مسائل مورد نظرش ترسیم و تعیین کرده است».
ایشان در ذکر یک مصداق، به قضیهی سوریه اشاره کردند و افزودند: اینکه در مسئلهی سوریه و مسائل مشابه، حاضر نشدیم در ائتلاف بهاصطلاح آمریکایی شرکت کنیم، به این علت بود که میدانستیم آنها میخواهند از قدرت و نفوذ ما و دیگر کشورها در تحقق اهداف مورد نظرشان استفاده کنند.
رهبر انقلاب در تذکری عمیق افزودند: اینجور کارها که در ظاهر منافاتی با استقلال ندارد، در عمل بهمعنای پر کردن جدول کاری دشمنان است و حقیقتاً ضد استقلال است.
حضرت آیتالله خامنهای در تبیین دومین شاخه از شاخص استقلال، بر اهمیت بیبدیل «استقلال فرهنگی» تأکید و خاطرنشان کردند: انقلابیگری یعنی «انتخاب سبک زندگی ایرانی اسلامی» و «پرهیز جدی از تقلید از غرب و بیگانگان».
ایشان در همین زمینه ابزارهای جدید در فضای مجازی را ابزارهایی برای «مهندسی اطلاعات» و «تسلط غرب بر فرهنگ ملتها» برشمردند و افزودند: این ابزارها البته میتوانند مفید باشند اما باید سلطهی دشمن را از آنها سلب، و بهگونهای عمل کرد که فضای مجازی به وسیلهای برای نفوذ و سلطهی فرهنگی دشمن تبدیل نشود.
«استقلال اقتصادی» بهمعنای هضم نشدن در هاضمهی اقتصاد جامعه جهانی، نکتهی مهم دیگری بود که رهبر انقلاب در تبیین شاخص سوم انقلابیگری یعنی «پایبندی به استقلال همهجانبهی کشور» بیان کردند.
ایشان افزودند: آمریکاییها بعد از مذاکرات هستهای گفتند: معاملهی هستهای با ایران باید موجب ادغام اقتصاد ایران در جامعهی جهانی بشود، معنای این حرف این است که ایران در «نقشه و نظامی که سرمایهداران عمدتاً صهیونیسم برای تصرف منافع مالی جهان ترسیم کردهاند»، هضم و جذب شود.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: آمریکاییها در تحریم، فلج کردن اقتصاد ایران را دنبال میکردند، اکنون نیز که مذاکرات به نتایجی منتهی شده، میخواهند اقتصاد ایران در هاضمهی اقتصاد جهانی که سردمدار آن آمریکا است، بلعیده شود.
حضرت آیتالله خامنهای، اقتصاد مقاومتی را تنها راه تحقق استقلال اقتصادی اعلام کردند و افزودند: خوشبختانه دولت براساس گزارشی که داده است، در سال «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» اقداماتی را شروع کرده که اگر با همین قوت پیش برود، یقیناً مردم آثارش را میبینند.
ایشان خاطرنشان کردند: در همهی تصمیمات بزرگ و همهی کارها ازجمله قرارداد با کشورهای دیگر باید اقتصاد مقاومتی جداً مدنظر باشد.
حضرت آیتالله خامنهای با نقد کسانی که رونق اقتصادی را صرفاً در گرو سرمایهگذاری خارجی میدانند، گفتند: جذب سرمایهگذاری خارجی، خوب و لازم است اما مهمتر از آن، فعال کردن ظرفیتهای درونی کشور است و نباید همهچیز را به جذب سرمایهگذاریهای خارجی منوط کرد.
ایشان با همین نگاه درخصوص فناوریهای نو و پیشرفته نیز تذکر دادند: اگر کشورهای خارجی اینگونه فناوریها را بدهند، خوب است اما اگر هم ندهند، جوانانی که ایران عزیز را در نانو، هستهای و برخی عرصههای دیگر به یکی از ۱۰ کشور برتر جهان تبدیل کردهاند، در صورت برنامهریزی صحیح، حتماً فناوریهای مورد نیاز کشور را تأمین خواهند کرد.
رهبر انقلاب سپس به تبیین شاخص چهارم انقلابیگری یعنی «حساسیت در مقابل دشمن» پرداختند.
ایشان تأکید کردند: همچون جبههی جنگ باید هر حرکت دشمن را رصد و تحلیل کرد، اهداف او را شناخت و با حساسیت لازم در مقابل زهر احتمالی فعالیتهای دشمن، پادزهر آماده کرد.
حضرت آیتالله خامنهای با انتقاد از کسانی که با چشم بستن بر دشمنیهای آشکار و مکرر آمریکا، سخن گفتن از دشمن را «توهم توطئه» مینامند، افزودند: انکار دشمنیهای عمیق، مستمر و واضح آمریکا با جمهوری اسلامی و ملت ایران، توطئهای است برای کاهش حساسیتها در مقابل شیطان بزرگ.
رهبر انقلاب خصومت آمریکا با انقلاب را ذاتی خواندند و افزودند: نظام سلطه با جنگافروزی، حمایت از تروریسم، سرکوب آزادیخواهان و ظلم و ستم بر مظلومان فلسطینی، طبیعت خود را آشکار میکند و نظام اسلامی نمیتواند در مقابل این سرکوبها، ساکت و بیاعتنا بماند.
رهبر انقلاب، کمک مستقیم آمریکا به کشور مهاجم به مردم یمن را، مشارکت در بمباران و کشتار مردم بیگناه برشمردند و تأکید کردند: براساس آموزههای اسلام، نمیشود در مقابل این جنایات ساکت بود.
حضرت آیتالله خامنهای در نوعی جمعبندی از این قسمت سخنانشان تأکید کردند: هر فرد و هر جریانی که برای اسلام و به نام اسلام کار میکند، اگر به آمریکا اعتماد کند، دچار خطای بزرگ شده و سیلی آن را خواهد خورد.
ایشان خاطرنشان کردند: در همین سالهای اخیر نیز برخی جریانهای اسلامی منطقه به اسم «عقل سیاسی» و «تاکتیک» با آمریکاییها همکاری کردند اما اکنون چوب اعتماد به شیطان بزرگ را میخورند.
حضرت آیتالله خامنهای، انگلیسیها را از دیگر دشمنان واقعاً خبیثِ ملت ایران دانستند و افزودند: انگلیسیها هیچگاه از خباثت علیه ملت ایران دست برنداشتهاند.
ایشان افزودند: در ادامهی همین دشمنیها است که دستگاه تبلیغاتی دولت انگلیس در سالگرد امام بزرگ و مطهر، با کمک آمریکاییها و جعل سند، علیه امام راحل ملت ایران تبلیغات میکند.
رهبر انقلاب، رژیم منحوس صهیونیستی را به موازات آمریکا و انگلیس از دیگر دشمنان ملت ایران خواندند و تأکید کردند: باید در مقابل دشمنان حساس بود و در مقابل هر پیشنهاد آنها ازجمله نسخههای سیاسی و اقتصادی احتیاط کرد که اگر این حساسیت باشد، «عدم تبعیت» نیز به دنبال خواهد آمد که این همان «جهاد کبیر» است.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین در تبیین آخرین شاخص انقلابیگری یعنی «تقوای دینی و سیاسی» گفتند: تقوای دینی یعنی تلاش و مراقبت برای تحقق همهی اهدافی که اسلام برای جامعه تعیین و مطالبه کرده است.
ایشان خاطرنشان کردند: در این زمینه نباید به محاسبهی صرفاً عقلانی تکیه کرد، زیرا پیگیری این اهداف، تکلیف دینی است و هر کس اسلام را از حوزههای اجتماعی و سیاسی جدا کند، دین مبین خدا را نشناخته است.
رهبر انقلاب افزودند: اگر تقوای دینی حاصل شد، تقوای سیاسی نیز حاصل خواهد بود و انسان را در «لغزشگاههای سیاسی و مسئولیتی» حفظ خواهد کرد.
بخش پایانی سخنان رهبر انقلاب اسلامی در اجتماع پرشکوه مردم در تجدید بیعت با آرمانهای امام راحل، به چند توصیهی مهم اختصاص داشت که نخستین آنها، «توجه به امام بهعنوان یک الگوی کامل» بود.
حضرت آیتالله خامنهای در این زمینه گفتند: در نقشهی راهی که امروز بیان و ترسیم شد، امام در همهی شاخصها در بالاترین سطح قرار دارد و باید بهعنوان یک الگوی کامل مورد توجه و اهتمام قرار گیرد.
ایشان، تأمل و تعمق مستمر در صحیفهی امام و وصیتنامهی ایشان و انس گرفتن با گفتار و مواضع امام را، راهی برای الگو قرار دادن آن عزیز به عرش سفرکرده برشمردند و به همه بهویژه جوانان، این مسئله را توصیه کردند.
توصیهی دوم رهبر انقلاب، «فراموش نکردن تجربهی حاصلشده از مذاکرات هستهای» بود.
ایشان تأکید کردند: این تجربه به ما میآموزد که اگر در مقابل آمریکا حتی تنازل کنیم، او هیچگاه از نقش مخربش دست برنمیدارد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به مذاکرات با ۱+۵ و حتی مذاکرات جداگانه با آمریکا در موضوع هستهای افزودند: با تلاش برادران فعال ما، مذاکرات به نقاط مشترکی رسید اما آمریکا تاکنون در «عمل به تعهدات خود»، بدقولی و بدعهدی کرده و دبّه درآورده است.
ایشان افزودند: خیلیها قبل از مذاکرات هستهای نیز این رفتار آمریکا را میدانستند و پیشبینی میکردند اما برخی نمیدانستند که حالا باید بدانند.
رهبر انقلاب تأکید کردند: اگر بر فرض محال در هر زمینهای ازجمله حقوق بشر، موشکی، تروریسم، لبنان، فلسطین و هر قضیهی دیگری با آمریکا، بحث و مذاکره کنیم و از اصول و مواضع خود کوتاه هم بیاییم، او کوتاه نمیآید و بعد از لبخندها و تبسمها و حرفها، در عمل اهداف خود را دنبال میکند.
توصیهی سوم رهبر انقلاب، «اتحاد دولت و ملت» بود.
ایشان افزودند: هر کسی در مقاطع مختلف ممکن است از دولتی خوشش بیاید یا نیاید که البته ایرادی ندارد اما اتحاد ملت و دولت، نباید در هیچ حالتی برهم بخورد.
حضرت آیتالله خامنهای گفتند: البته انتقاد و مطالبه از دولت بیاشکال است و با وحدت منافاتی ندارد اما همانگونه که در زمان همهی دولتها این توصیه را بیان کردهام، باید مراقب بود نقار و کدورت به وجود نیاید و همه در مقابل تهدیدها و دشمنیها، همدوش و همدل باشند.
ایشان با تأکید بر «وحدت قوای سهگانه» افزودند: وحدت، منافاتی با عمل به وظایف قانونی قوا ندارد اما نباید با احساسات شخصی یا جناحی، همدلی و همراهی قوا را خدشهدار کرد.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: باید از بیان حرفهایی که «دوجریانی»، «دوقطبیگری» و «تخاصم» بهوجود میآورد خودداری کرد تا دشمن، همهی ایران را یکپارچه ببیند.
چهارمین توصیهی رهبر انقلاب، «جبههای دیدن تقابل با آمریکا» بود.
ایشان خاطرنشان کردند: آمریکا البته در مرکز این جبهه قرار دارد اما امتداد این جبهه به جاهای گوناگون و گاه حتی به داخل کشور کشیده میشود که باید مراقب فعالیتهای همهی شاخههای پنهان و پیدای این جبهه بود.
«برجسته بودن و پررنگ ماندن خطوط فاصل با دشمنان»، پنجمین توصیهی رهبر انقلاب اسلامی در مراسم بیست و هفتمین سالگرد ارتحال امام (رحمةاللهعلیه) بود.
ایشان تأکید کردند: برخی جریانهای داخلی با غفلت از این ضرورت، خطوط مرزی را حفظ نکردند و خطفاصلگذاریها، تضعیف و کمرنگ شد اما باید مراقب باشیم خطوط مرزی با دشمنان انقلاب و امام و ملت کمرنگ نشود.
و آخرین توصیهی حضرت آیتالله خامنهای به ملت و مسئولان: به وعدهی نصرت خدا اعتماد کامل کنید و مطمئن باشید آینده به کوری چشم دشمنان از آن ملت و جوانان ایران است.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی تولیت آستان امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در سخنانی، انقلاب اسلامی را انقلابی الهی و مردمی خواند و گفت: برخورداری از هدایت الهی، عزت، مودت و مهربانی، وحدت، نصرت پروردگار و پشتوانهی مردمی از ویژگیهای بینظیر حرکت عظیم و تاریخی امام خمینی است و این حرکت و مجاهدت بزرگ پس از ارتحال امام خمینی (رحمةاللهعلیه) نیز با انتخاب جانشینی شایسته به بهترین شکل استمرار یافت.
هشت سنت غلط ازدواج از نگاه رهبر انقلاب!
حضرت آیتالله خامنهای در سخنرانیها و مناسبتهای مختلف به آسیبشناسی مشکلات فراروی جوانان برای ازدواج پرداختهاند. ایشان معتقدند موانع «فرهنگی»، بخش قابل توجهی از این مشکل اجتماعی را به خود اختصاص داده است و جوانان، خانوادهها و مسئولان مربوط باید در جهت رفع این موانع تلاش کنند. ایشان در آخرین اظهار نظر رسمی دربارهی این موضوع در دیدار دانشجویی ماه رمضان امسال فرمودند: «بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که اینها دستوپاگیر است، مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ این سنتها را باید عملاً نقض کرد. شما که جوانید، مطالبهگرید، پرنشاطید، پیشنهادکنندهى نقض خیلى از عادتها و سنتها هستید، به نظر من این سنتهاى غلطى را هم که در زمینهى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید.»
متن زیر به هشت مورد از این سنتهای غلط که مورد تصریح رهبر انقلاب اسلامی قرار گرفته، میپردازد:
...
۱. مهریه سنگین
کسانی که مهریهی بالا برای خانمشان قرار میدهند، به جامعه ضرر میزنند. خیلی از دخترها توی خانه میمانند، خیلی از پسرها بیزن میمانند، بهخاطر اینکه این چیزها وقتی در جامعه رسم شد، سنت و عادت شد، به جای «مَهرُ السّنّة»، به جای اینکه مهر پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) سنت باشد، وقتی مهر جاهلی سنت شد، اوضاع، اوضاع جاهلی خواهد شد.
خطبهی عقد ۱۳۷۷/۸/۱۱
مهریهی سنگین مال دوران جاهلیت است. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) آن را منسوخ کرد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از یک خانوادهی اعیانی است. خانوادهی پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله)، تقریباً اعیانیترین خانوادهی قریش بودند. خود ایشان هم که رئیس و رهبر این جامعه است. چه اشکالی داشت دختر به آن خوبی که بهترین دختران عالم است و خدای متعال او را «سیدة النّساء العالمین» قرار داد «مِن الاَوّلینَ و الآخِرین»، با بهترین پسرهای عالم که مولای متقیان است میخواهند ازدواج کنند، مهریهی ایشان زیاد باشد؟ چرا ایشان آمدند و این مهریهی کم را قرار دادند که اسمش «مَهرُ السُّنَّة» است.
خطبهی عقد ۱۳۷۴/۲/۲۸
مهریه هر چه کمتر باشد، به طبیعت ازدواج نزدیکتر است، چون طبیعت ازدواج معامله که نیست، خرید و فروش که نیست، اجاره دادن که نیست، زندگی دو انسان است. این ارتباطی به مسائل مالی ندارد. ولی شارع مقدس یک مهریهای را معین کرده که باید یک چیزی باشد. اما نباید سنگین باشد. بایستی عادی باشد جوری باشد که همه بتوانند انجام دهند.
خطبهی عقد ۱۳۷۴/۵/۱۸
بعضی خیال میکنند مهریهی سنگین به حفظ پیوند زناشویی کمک میکند. این خطاست. اشتباه است. اگر خدای ناکرده این زن و شوهر نااهل باشند، مهریهی سنگین هیچ معجزهای نمیتواند بکند.
خطبهی عقد ۱۳۷۵/۵/۱۱
بعضی از خانوادههای طرف عروس میگویند که ما مهریهی آنقدر بالا نمیخواهیم ولی خانوادهی داماد برای پز دادن و تفاخر میگویند نه نمیشود! چند میلیون یا فلانقدر. خب اینها همه دوری از اسلام است. هیچ کس با مهریهی بالا خوشبخت نشد. اینهایی که خیال میکنند اگر مهریه نباشد ازدواج دخترشان متزلزل خواهد شد، اینها اشتباه میکنند. ازدواج اگر چنانچه با محبت بود، با وضعیت درست بود، بیمهریه هم متزلزل نمیشود. ولی اگر چنانچه بر مبنای خباثت و زرنگی و کلاهبرداری و فریب و این چیزها بود، مهریه هر چقدر هم که زیاد باشد، مرد بدجنس زورگو، کاری خواهد کرد که بتواند از زیر بار این مهریه هم فرار کند.
خطبهی عقد ۱۳۷۵/۹/۴
من از مردم سراسر کشور خواهش میکنم که آن قدر مهریهها را زیاد نکنند. این سنت جاهلی است. این کاری است که خدا و رسول (صلیاللهعلیهوآله) در این زمان بخصوص، از آن راضی نیستند. نمیگوییم حرام است. نمیگوییم ازدواج باطل است. اما خلاف سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اولاد ایشان و ائمهی هدی (علیهمالسلام) و بزرگان اسلام است. خلاف روش اینهاست و بهخصوص در زمان ما که کشور احتیاج دارد به اینکه همهی کارهای صحیح، آسان شود، هیچ مصلحت نیست که بعضی ازدواجها را اینطور مشکل کنند.
خطبهی عقد ۱۳۷۳/۹/۲
۲. جهیزیه سنگین
من گمان میکنم اینکه در جهیزیهی حضرت زهرا (علیهاالسلام) این قدر سادگی رعایت شد… این حد را حفظ کردند. این یک جنبهی نمادین داشت. برای اینکه بین مردم مبنا و پایهای باشد برای عمل به آن، تا دچار این مشکلاتی که بر اثر زیادهرویها پیش میآید، نشوند.
خطبهی عقد ۱۳۷۷/۴/۱۸
بعضی از خانوادههای عروس، خودشان را اذیت میکنند و به زحمت میاندازند و اگر پول هم ندارند به زحمت پول تهیه میکنند. اگر پول دارند خرج زیادی میکنند، برای اینکه یک جهیزیهی مفصل پر زرق و برقی را مثلاً در اختیار دخترشان بگذارند.
خطبهی عقد ۱۳۷۷/۱۲/۲۸
جهیزیهی زیاد، هیچ دختری را خوشبخت نمیکند و هیچ خانوادهای را به آن آرامش و سکون و اعتماد لازم نمیرساند. اینها زوایای زندگی است. فضولِ زندگی است و جز دردسر و اسباب زحمت و اسباب مشکل فایدهای ندارد.
خطبهی عقد ۱۳۷۵/۹/۱۸
مبادا بروید پول قرض کنید، جهیزیه درست کنید. مبادا خودتان را به زحمت بیندازید. مبادا خانوادهتان را به زحمت بیندازید. مبادا خیال کنید که دخترتان اگر جهیزیهاش کمتر از دختر همسایه و قوم و خویش بود، این سرشکستگی است.
خطبهی عقد ۱۳۸۱/۳/۲۹
بعضیها سعی میکنند که برای جهیزیه بزنند روی دست همهی قوم و خویشها و همسایهها و دوست و آشناها که این هم غلط است… باید نگاه کنید ببینید که چه چیزی درست است، چه چیزی حق است آن را انجام بدهید. چه چیزی حق است؟ یک خانوادهی دو نفره یک وسایلی لازم دارند که یک زندگی سادهای داشته باشند.
خطبهی عقد ۱۳۷۹/۸/۳
انواع و اقسام ریخت و پاشها، زیادهرویها، کارهای غلط، جهیزیههای سنگین. همهجور چیزی را حتماً باید بخرند، بیاورند توی جهیزیه بگذارند، که اقلّاً یک چیز بیشتر از آن دختر خالهاش، یا نمیدانم خواهرش، یا آن همسایهشان یا آن همکلاسیشان داشته باشد. اینها از آن غلطهای بسیار موذی و آزاردهنده است، برای خود انسان و برای مردم. خیلی از دخترها نمیتوانند به خانهی بخت بروند، خیلی از پسرها نمیتوانند ازدواج کنند، به خاطر همین چیزها. به خاطر همین گرفتاریها. اگر ازدواج آسان بود، اگر مردم آنقدر سختگیری نکرده بودند، بعضیها اگر مهریهشان سنگین نبود، اگر این جهیزیههای جاهلانه نبود و پدر و مادرها به خیال خودشان برای اینکه مبادا دل دخترشان بشکند، خودشان را به آب و آتش نمیزدند، این گرفتاریها برای خیلی از خانوادهها پیش نمیآمد.
خطبهی عقد ۱۳۷۲/۱۰/۲۶
از اول، بعضیها همهی ریز و درشت و لازم و غیر لازم را برای دخترشان به عنوان جهیزیه فراهم میکنند که مبادا از دختر فلانی، از نمیدانم دختر عمویش، یا از خواهرش یا از جاریش مثلاً کمتر باشد. اینها درست نیست. این کارها غلط است. اسباب زحمت شماست. آن هم زحمتی که هیچ اجری پیش خدا ندارد، مایهی تشکر هم نمیشود.
خطبهی عقد ۱۳۷۸/۹/۲
نگذارید جهیزیهها را سنگین کنند. دخترها نگذارند. عروسها شما نگذارید. پدر و مادرها هم اگر میخواهند، شما نگذارید.
خطبهی عقد ۱۳۷۳/۹/۲۳
مادرهای عروسها در تهیهی جهیزیه دست نگه دارند، خیلی افراط و اسراف نکنند. نگویند حالا مثلاً دخترمان است، دلش میشکند. نه. دخترها خوبند. دخترها نمیخواهند. ما بیخود نباید دل آنها را بکشانیم به این سمت که هر چیز قشنگ و لوکس و… حتماً باید برایش تهیه شود.
خطبهی عقد ۱۳۷۹/۱۱/۱۶
۳. تجملات زیاد
تجملات برای یک جامعه، مضر و بد است. آن کسانی که با تجملات مخالفت میکنند، معنایش این نیست که از لذتها و خوشیهایش بیاطلاعند، نه! آن را کاری مضر برای جامعه میدانند. مثل یک دارو یا خوراکی مضر. با تجملات زیادی، جامعه زیان میکند. البته در حد معقول و متداول ایرادی ندارد. اما وقتی که همینطور مرتب پای رقابت و مسابقه به میان آمد، اصلاً از حد خودش تجاوز میکند و به جاهای دیگر میرود.
خطبهی عقد ۱۳۷۰/۴/۲۰
مگر کسانی که با تجمل عروس و داماد میشوند خوشبختترند؟ چه کسی میتواند چنین چیزی را ادعا کند؟ این کارها جز اینکه یک عده جوان را، یک عده دختر را حسرت به دل کند و زندگی را بر اینها تلخ نماید، اگر نتوانستند آنجور آنها هم عروسی بگیرند تا ابد حسرت به دل بمانند یا اصلاً نتوانند عروسی بگیرند. چیز دیگری نیست… تا آمدند دخترش را بگیرند، چون دستش خالی است، این دختر بماند توی خانه. این پسر دانشجو یا کارگر یا کاسب ضعیف، همینطور غیر متأهل بماند.
خطبهی عقد ۱۳۷۳/۹/۲۳
۴. اسراف
برخی، اسراف میکنند. میریزند و میپاشند. در این روزگار که فقرایی در جامعه هستند، کسانی هستند که اولیات زندگی هم درست در اختیارشان نیست، این کارها اسراف است، زیادی است، بیخود است. هر کس بکند خلاف است.
خطبهی عقد ۱۳۷۲/۶/۱۱
بعضی از مردم با این کاری که میشود با آن ثواب برد، گناه میبرند. با اسرافهایی که میکنند، با خلافهایی که انجام میدهند، با آمیختن این عمل حَسن و حسنه به کارهای حرامی که انجام میدهند. حرام همهاش هم این نیست که محرم و نامحرم و این چیزها باشد. آنها هم البته حرام است، اما ریخت و پاش زیادی هم حرام است. اسراف حرام است. سوزاندن دل مردمی که ندارند در مواردی واقعاً حرام است. زیادهروی کردن، حرام و حلال کردن برای اینکه بتواند جهیزیهی دخترش را فراهم کند، اینها حرام است.
خطبهی عقد ۱۳۷۶/۱۱/۹
بنده راضی نیستم از کسانی که با خرجهای سنگین و با اسراف در امر ازدواج، کار را بر دیگران مشکل میکنند. البته با جشن و شادی و مهمانی موافقیم ولی با اسراف مخالفیم.
خطبهی عقد ۱۳۷۴/۵/۲۴
۵. خرید از مکانهای معروف به گرانی
این دختر خانمها که میخواهند جهیزیه درست کنند، برای خرید اسباب سر عقد و جهیزیه، توی این دکانهای گرانقیمت بعضی از جاهای تهران، آن محلات گرانقیمت که معروف است – نمیخواهم البته اسم بیاورم – من میشناسم کجاهاست که دکانهایش معروف است به جنس گران، اصلاً طرف آنها پا نگذارند. بروند آن جاهایی که معروف به گرانی نیست. اینطور نباشد که داماد بیچاره را دنبالشان راه بیندازند برای خرید عروس و خرید عقد. متأسفانه از این کارها میکنند.
خطبهی عقد ۱۳۷۲/۳/۱۹
۶. هتلها و سالنهای پرخرج
این هتلها و سالنها و جشنهای پُرخرج را رها کنید. ممکن است توی یک سالنی هم کسی جشن بگذارد اما ساده، مانعی ندارد. من نمیخواهم بگویم حتماً، چون بعضی خانههایشان جا ندارد یا امکاناتش را ندارند ولی اسراف نکنید.
خطبهی عقد ۱۳۷۳/۱۰/۲۷
عروسی و عقد و شادی چیز خوبی است. حتی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) هم برای دختر مکرمهی خودشان مجلس عروسی گرفتند، شادی کردند و مردم شعر خواندند. زنها دست زدند و خوشی کردند. اما نباید در این مجلسِ عقد و عروسی و اینها اسراف انجام بگیرد. یکی از اسرافها همین مجالس عقد و عروسی گرانقیمت است. در هتلها، در این سالنهای گرانقیمت مجالس درست میکنند. مبالغ زیادی شیرینی و میوه و خوراکی حرام میشود، از بین میرود، روی زمین ریخته میشود و ضایع میگردد. برای چه؟ برای چشم و هم چشمی!؟ برای عقب نماندن از قافلهی اسراف!؟
خطبهی عقد ۱۳۷۲/۱/۵
عروسی شیرین، آن عروسیای نیست که توی آن خیلی خرج میشود و اسراف زیاد در آن میشود. عروسی شیرین، عروسی صمیمانه است. صمیمانه که بود، عروسی شیرین میشود. ولو مختصر باشد. یک اتاق دو اتاق توی خانه، قوم و خویش، دوست و آشنا و رفیق دور هم بنشینند، این میشود عروسی. این میهمانیهای مفصل و سالنهای آنچنانی یا توی هتلها، خرجهای زیاد، جنسهای گران برای مهمانی، اینها هیچ مناسب نیست. نمیگویم ازدواج را باطل میکند، نه! ازدواج درست است. اما اینها محیط جامعه و محیط زندگی را تلخ میکند.
خطبهی عقد ۱۳۷۷/۹/۱۲
مگر سابق که این سالنها نبود، این چیزها نبود، توی دو تا اتاق کوچک جشن میگرفتند، مهمانها میآمدند شیرینی میخوردند، ازدواجها بیبرکتتر از امروز بود؟ عزت دخترها مگر کمتر از امروز بود، حالا باید حتماً بروند توی این سالنهای بزرگ. عیبی ندارد، من مخالفتی نمیکنم با این سالنها. من با «تشریفات» مخالفم. حالا بعضی میروند توی هتل، از آن کارهای غلط است که لزومی ندارد.
خطبهی عقد ۱۳۷۶/۷/۳۰
بعضی خیال میکنند که تشریفات و تویِ هتلِ چنین و چنان رفتن، سالنهای گران گرفتن، خرجهای زیادی کردن، عزت و شرف و سربلندیِ دختر و پسر را زیاد میکند. نخیر عزت و شرف و سربلندی دختر و پسر به انسانیت و تقوی و پاکدامنی و بلندنظری آنهاست، نه به این چیزها…
خطبهی عقد ۱۳۷۵/۵/۱۱
۷. لباس عروس گرانقیمت
بعضیها لباس عروس گرانقیمت میخرند. نه! چه لزومی دارد. حالا لباس عروس میخواهند، بعضیها لباس عروس را میروند کرایه میکنند. چه مانعی دارد؟ ننگ دارد؟ نه! چه ننگی؟ چه مانعی دارد؟ بعضیها این را ننگ میدانند. ننگ این است که انسان یک پول گزافی بدهد، یک چیزی بخرد که یک بار آن را مصرف کند، بعد بیندازد دور. یک بار مصرف! آن هم با این وضعی که بعضی مردم دارند.
خطبهی عقد ۱۳۷۴/۱۰/۴
۸. به رخ کشیدن ثروتها
اگر چنانچه در ازدواج بحث مادیات عمده شد، این معاملهی عاطفی و روحی و انسانی تبدیل خواهد شد به معاملهی مادی. این معاملههای گران، این جهیزیههای سنگین، این چشم و همچشمیها و این به رخ کشیدن ثروتها و پولها – که برخی از افراد غافل و بیخبر میکنند – ازدواج را در واقع خراب میکنند. لذاست که در شرع مقدس مستحب است مهریه کم گرفته شود که «مَهرُ السّنّة» مورد نظر است.
خطبهی عقد ۱۳۷۷/۱۲/۱۳
* ازدواج را آسان کنید
من به همهی مردم در سراسر کشور توصیه میکنم که ازدواجها را آسان کنند. بعضیها ازدواج را مشکل میکنند. مهریههای گران و جهیزیههای سنگین ازدواج را مشکل میکند… خانوادهی پسرها توقع جهیزیههای سنگین بکنند. خانوادهی دخترها برای چشم همچشمی دیگران جهیزیهها را و تشریفات را و مجالس عقد و عروسی را رنگینتر بکنند. چرا؟ اثر این را میدانید چیست؟ اثر این کارها این است که دخترها و پسرها بدون ازدواج در خانهها میمانند، کسی جرئت نمیکند به ازدواج نزدیک شود.
بشتابید ماه رمضان نزدیک است!
شمارش معکوس شروع شده است. تا چند روز دیگر ماه مبارک رمضان با خیر و برکت بی مثالش آغاز می شود.پیش از ماه مبارك رمضان لازم است كه برای آمادگی ورود به این ماه تغییراتی در برنامه های زندگی خود ایجاد كنیم و برنامه ریزی داشته باشیم تا با شرایط بهتر و مناسب تری وارد این ماه شویم.
...
برای اینكه یك ماه رمضان خوب را تجربه كنید باید به همه جنبه های زندگی تان فكر كنید و بدانید قرار است در این ماه چطور زندگی كنید تا بهره بیشتری از بركات آن داشته باشید.
معنویات
ماه مبارك رمضان ماهی است كه خداوند متعال در این ماه جور دیگری به بندگان خود نگاه می كند و برای اعمال و نیات مومنان در این ماه چندین برابر پاداش داده می شود.
روزه مستحبی را جدی بگیرید
روز های پایانی ماه شعبان و مناسبت هایی كه در آن هست، فرصتی طلایی برای روزه داری های مستحب ما هستند. در این چند روز باقیمانده، از این فرصت استفاده كنید و روزه بگیرید تا با آمادگی معنوی بیشتری به استقبال ماه مبارك رمضان بروید.
ادعیه را وارد برنامه خودتان كنید
ادعیه روزمره، ازجمله قرائت مناجات شعبانیه در روزهای پایانی این ماه، قرائت ادعیه روزانه، قرائت ادعیه ورود به ماه مبارك رمضان و… می تواند حال معنوی شما را بهتر كند. همچنین شما می توانید برای خودتان قبل از ورود به ماه رمضان یك برنامه معنوی تنظیم كنید تا از این ماه توشه معنوی خوبی بردارید.
خصومت ها را كنار بگذارید
بعضی از مناسبت ها فرصت خوبی برای تجدید و اصلاح رفتارهای اشتباه ما هستند؛ مثلا می توانید به مناسبت ماه مبارك شعبان و ورود به ماه مبارك رمضان از دشمنی ها و كدورت های قدیمی تان با آدم های اطرافتان بگذرید. قبل از ماه رمضان كدورت هایی كه بین خودتان و دیگران یا بین دیگران هست را حل كنید و با طلب حلالیت، وارد ماه بندگی و عبادت شوید.
فرصت های معنوی ماه رمضان را شناسایی كنید
ماه رمضان ماهی است كه سلامتی و داشتن جسم سالم برای گذراندن آن بسیار مهم است و اگر ما آمادگی جسمی لازم برای ورود به این ماه را نداشته باشیم، نمی توانیم به خوبی از این فرصت استفاده كنیم
هر كدام از ما در محلی زندگی می كنیم كه برنامه های متنوع معنوی و اخلاقی زیادی در ماه مبارك رمضان برای روزه داران برگزار می شود. شما قبل از ورود به این ماه، برنامه های سخنرانی، ادعیه و… را شناسایی كنید و آنهایی را كه متناسب با شرایط شما هستند و می توانید در آنها شركت كنید به صورت مدون روی كاغذ بیاورید و جایی بچسبانید كه در معرض دید شما و خانواده تان باشد.
سلامت باشید
ماه رمضان ماهی است كه سلامتی و داشتن جسم سالم برای گذراندن آن بسیار مهم است و اگر ما آمادگی جسمی لازم برای ورود به این ماه را نداشته باشیم، نمی توانیم به خوبی از این فرصت استفاده كنیم.
تغییر رویه را آغاز كنید
شما در طول ایام سال یك برنامه غذایی مشخص و روزمره دارید اما در ماه مبارك رمضان وعده های غذایی شما از 3 وعده به 2 وعده سحری و افطاری كاهش پیدا می كند. شما اگر به صورت یكباره تغییر رویه دهید، بدنتان در مقابل این تغییرات ممكن است واكنش مناسبی نشان ندهد و در چند روز اول روزه داری با ضعف و بی حالی مواجه شوید. اما اگر قبل از ورود به این ماه، وعده های غذایی تان را به شرایط ماه مبارك رمضان نزدیك كنید، احتمال رخ دادن چنین مشكلی كمتر می شود. وعده های غذایی صبحانه و ناهار و همچنین میان وعده را در روز های منتهی به ماه مبارك رمضان كمتر كنید و خودتان را به شام و چاشت صبحگاهی عادت دهید. با این كار در روز های اولیه ماه رمضان احتمالا راحت تر و سرحال تر خواهید بود.
خوابتان را تنظیم كنید
بیدار شدن سحرگاهی و بعد از آن، شروع یك روز كاری برای بسیاری از روزه داران یكی از سختی های ماه مبارك رمضان است اما اگر شما قبل از ماه رمضان بیدارشدن سحرگاهی را تمرین كنید، بدنتان را به این سبك زندگی عادت می دهید تا با شرایط زندگی متفاوت در یك ماه آینده خو بگیرد.
پرهیز كنید
استفاده از برخی مواد غذایی قبل از ورود به ماه مبارك رمضان باعث می شود تا شما روزه داری سختی را تجربه كنید. مصرف این مواد غذایی را از همین الان قطع كنید؛ ازجمله این مواد غذایی انواع شیرین كننده ها، كافئین ها، فست فود ها و… هستند.
آینده نگر باشید
روز های پایانی ماه شعبان و مناسبت هایی كه در آن هست، فرصتی طلایی برای روزه داری های مستحب ما هستند. در این چند روز باقیمانده، از این فرصت استفاده كنید
در ماه مبارك رمضان، به دلیل روزه داری ممكن است نتوانید به خیلی از موارد پزشكی غیرضروری خود رسیدگی كنید. اگر احساس می كنید كه برنامه پزشكی عقب افتاده ای دارید؛ مثل رفتن به دندانپزشكی و… بهتر است در همین فرصت باقیمانده تا رسیدن ماه مبارك رمضان آنها را انجام دهید.
كارهای سخت را جمع وجوركنید
برخی از كارهای منزل یا محل كار، از آن قسم كارهایی هستند كه نیاز به انرژی و توان زیادی دارند و انجام دادن آنها در ایام گرم تابستان و در حال روزه داری امكان پذیر نیست. پس قبل از ورود به این ماه، این كارها را جمع وجور كنید و با آسودگی خاطر وارد این ماه شوید. ازجمله این كارها در منزل، می توان به مواردی مثل تعمیرات و نظافت منزل، مرتب كردن انباری، شست وشوی ماشین، راه اندازی كولر ها و… اشاره كرد. از مواردی هم كه در محل كار هستند می توان به مواردی مثل: مرتب كردن دفتر كار، نظافت و مرتب سازی، بایگانی، انجام دادن كارهای عقب افتاده و… اشاره كرد.
لوازم مورد نیاز را فراهم كنید
ماه مبارك رمضان چندسالی است كه در فصل گرما قرار گرفته است و یقینا روزه داری در این ایام دشوارتر از سایر ایام است. شما برای اینكه در طول روز كمتر دچار گرما زدگی شوید نیاز دارید كه برخی از لوازم مورد نیاز برای خنك كردن را بازبینی و تعمیر كنید تا هم خودتان و هم خانواده تان در راحتی بیشتری ایام روزه داری را به سر ببرید. وسایلی همانند كولر منزل، سیستم خنك كننده محل كار و ماشین شخصی تان. بنابراین آستین ها را بالا زده ومقدمات لازم را فراهم كنید و برای شارژ یا تعمیر كولر خودروی تان هم دست به كار شوید.
مرد حکیمی که از او به نیکی یاد می شود
مردی از کنار حضرت لقمان می گذشت در حالی که مردم دور او را گرفته بودند (و از وی استفاده می بردند) آن مرد به حضرت گفت: تو همان بنده سیاهی نیستی که در فلان و فلان مکان گوسفند می چرانیدی؟ گفت: بلی، گفت چه چیزی تو را به این مقام رسانده؟ گفت: راستگویی و ادای امانت و ترک کارهای بی فایده.
...
لقمان؛حکیمی بزرگ بود که در آیات قرآن و روایت، نصایح و گفتارهای نغز بسیاری از او نقل شده است. اما در نقطه مقابل نصایح او که بسیار زیاد است، از زندگی او مطالب اندکی به ما رسیده و در همان اندک نیز اختلاف وجود دارد.
زندگی لقمان
نظر مشهور این است که او حبشی بود. [1] امام علی (علیه السلام) در این باره می فرماید: «…لقمان حکیم، بنده ای از حبشه بود» [2]
با توجه به محل تولد (اتیوپی ـ آفریقا) لقمان، بدیهی است که وی از نظر چهره سیاه پوست باشد.[3] لقمان با این که متولد حبشه بود، اما به عنوان برده به میان بنی اسرائیل آورده شد. مالک او (نام قَین ابن جسر) [4] وقتی حکمت را در گفتار و اعمال او می بیند، او را آزاد می کند [5] و این گونه لقمان از بردگی آزاد شده و به زندگی در میان بنی اسرائیل می پردازد. او هم عصر با داود پیامبر بود و با او رفت و آمد داشت.[6]
نکته قابل توجه در زندگی لقمان این جا است که این غلام سیاه پوست از بردگی و غلام بودن به درجه ای در اجتماع آن زمان می رسد که با داود پیامبر هم نشین گشته بود.
شخصیت لقمان
شاید بهترین معرفی برای لقمان، توضیحی باشد که امام صادق (علیه السلام) پیرامون شخصیت لقمان فرموده است که می توان به صورت خلاصه آن را این گونه برشمرد:
1. حکمتى که به لقمان داده شده بود، درباره حسب و نسب، مال، خانواده، قدرت بدنى و جمال و زیبایى نبود، بلکه او مردى قوى در راه خدا، متّقى در محارم خدا، درست اندیش و صاحب فکر و نظر بود. همواره قلب خود را با تفکّر مداوا مى کرد و نفس خود را با عبرت ها تربیت و تعدیل مى نمود.
2. هرگز از کنار دو نفر که در حال نزاع و کشمکش بودند عبور نمى کرد، مگر این که میانشان صلح و آشتى برقرار مى نمود.
3. هرگز هیچ سخن نیکو و پسندیده اى را از کسى نمی شنید، جز این که او را تحسین می کرد و از او مى پرسید که این سخن را از که شنیده و چه تفسیری دارد؟
4. بسیار در مجالس حکما و فقها شرکت مى کرد. با قضات و پادشاهان معاشرت مى کرد و به آنها پند و اندرز مى داد که مواظب امتحان الهى باشند و به خدا تکیه کنند.
5. همواره در طلب علمى بود که به وسیله آن بر نفس خود تسلّط یابد و با هواى نفس مبارزه کند.
6. هرگز درباره چیزى که ندیده بود اظهار نظر نمى کرد و…».[7]
سوره ای به نام مردی بزرگ
در قرآن سوره ای به نام این مرد بزرگ وجود دارد و خداوند در مورد او می فرماید: «وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمیدٌ» [8]
بر اساس صریح این آیه خداوند به لقمان حکمت داد که در برخی از روایات این حکمت به فهم و عقل معنا شد و طبیعتاً داشته با ارزشی است. امام موسی بن جعفر (علیه السلام) فرمود: «وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ؛ این حکمت، فهم و عقل است» [9]
در قرآن و روایات؛ عموماً آموزه ها و نصیحت های لقمان را این گونه نقل کرده اند که ایشان به فرزند خود گفته است: «وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَی» [10] «قَالَ لُقْمَانُ یَا بُنَیَّ»[11] و موارد دیگری که همه از قول لقمان به فرزندش می باشد که اسم او نیز ناتان بوده است.[12]
حکیم بودن یا نبی بودن لقمان
روایاتی وجود دارد که در آن تصریح شده لقمان پیامبر نبوده، بلکه حکمت به او داده شده است:
رسول خدا (صلی الله و علیه و آله) فرمود: «واقعیت این است که بگویم لقمان پیامبر نبود، اما بنده اى بود بسیار اندیشمند، یقینش نیکو بود و خدا را دوست می داشت پس خدا هم او را دوست داشته و حکمت به او عنایت فرمود. … ندایى به گوش او رسید: اى لقمان! آیا میل دارى خداوند تو را خلیفه و نماینده خود در زمین قرار دهد تا بین مردم به عدالت حکم کنى؟ پاسخ داد: اگر خداوند مرا در این کار آزاد قرار داده من هرگز این آزمایش و این مسئولیت را قبول نمی کنم، و اگر امر می فرماید پس مطیع دستور او خواهم بود؛ زیرا یقین دارم که در اجرای مسئولیت به من کمک نموده و موفق به وظائف خویش می فرماید. ملائکه از لقمان پرسیدند، در حالى که ایشان را نمى دید و صدایشان را می شنید، دلیل کلام تو چیست؟
لقمان پاسخ داد: زیرا دادرسى و قضاوت مهم ترین و مشکل ترین شغلى است که تاریکى و ظلمت (اشتباه) از هر طرف آن را فرا گرفته، اگر قاضى خود را حفظ کند راه نجات داشته و اگر خطا کرد از راه بهشت دور خواهد شد. (من خواهان چنین مقام سنگینى نیستم) کسى که در دنیا ذلیل و در آخرت صاحب مقام و ارجمند باشد بهتر از آن است که در دنیا ارجمند ولى در آخرت ذلیل باشد، آن که دنیا را بر آخرت ترجیح دهد هرگز به آرزوهاى خود نرسیده و آخرت هم از دست او بیرون خواهد رفت. ملائکه از پاسخ و طرز استدلال لقمان تعجب کرده و او را تحسین نمودند، آن گاه لقمان به خواب رفت و خداوند حکمت را به او داد و لقمان از حکمت خویش بهره مند می شد و با داود پیامبر (صلی الله و علیه و آله) همکارى و معاونت مى نمود» این نقل، به گونه های مختلف در منابع سنی [13] و شیعه [14] نقل شده است. از این روایت به دست می آید که لقمان، حکیم بوده و مقام نبوّت نداشته؛ با این حال برخی لقمان را نبی می دانستند.[15]
علاوه بر این، از روایت مذکور به دست می آید که لقمان در میان حکومت و حکمت مخیّر گشته و حکمت را انتخاب کرده است. [16]
در برخی از روایات نیز پیامبر (صلی الله و علیه و آله)، سلمان فارسی را مانند لقمان معرفی می کند. [17]
پی نوشت ها:
[1]. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 5، ص 160
[2]. «لقمَانُ الْحَکِیمُ وَ کَانَ عَبْداً حَبَشِیّاً»؛ کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات(الأشعثیات)، ص 241، ص 309
[3]. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 3، ص 102
[4]. مروج الذهب، ج 1، ص 70.
[5]. ابن قتیبة أبو محمد عبد الله بن مسلم، المعارف، تحقیق، ثروت ژاشة، ص 55
[6]. تفسیر القمی، ج 2، ص 163؛ فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، ج 26، ص 301
[7]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 162
[8]. لقمان، 12: «و به راستى ما به لقمان حکمت عطا کردیم که: براى خدا سپاس گزار و هرکه سپاس گزارد تنها به سود خود سپاس می گزارد، و هرکه ناسپاسى کند [به خدا زیان نمی زند، زیرا] خدا بی نیاز و ستوده است».
[9]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 16
[10]. لقمان، 13: «و هنگامى که لقمان به پسرش در حالى که او را موعظه می کرد، گفت: پسرم …».
[11]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الأنبیاء(علیهم السلام)، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 194
[12]. شیخ صدوق، الامالی، ص 668
[13]. زحیلی، وهبة بن مصطفی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، ج 3، ص 202
[14]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی ، محمد جواد، ج 8، ص 494
[15]. به نقل از: شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 8، ص 275
[16]. قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقیق، درگاهی، حسین، ج 10، ص 238
[17]. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 2، ص 281
[18]. تفسیر القمی، ج 2، ص 162.
3جنایت بزرگ دیگر از آل سعود!
هر چند که سالیان درازی از بدو شکل گیری مذهب اسلام عزیز می گذرد ولی هنوز که هنوز است، گویا اسلام و مسلمانان قرار نیست از کید دشمنان آسوده بمانند.
...
با اندک نگاهی به تاریخ پر از فراز و نشیب اسلام به خوبی می توان سختی و نا ملایمات فراوانی را بر این آیین مقدس و پیروان راستینش مشاهده کرد، از سخت گیری و فشارهای نظامی و اقتصادی کفار قریش گرفته تا بی بصیرتی و بی وفایی هواداران دنیا طلب داخلی.
از نامهربانی و بی اخلاقی دشمنان خارجی اگر چشم بپوشیم، که انتظاری جز عداوت از آنها نیست، لطمات جبران ناپذیری که هواداران به ظاهر خدا پرست بر این مذهب روا داشته اند قابل بخشش نیست. نادیده گرفتن هجمه و فتنه هایی که ظاهر گرایان اسلامی بر این آیین پاک وارد نموده اند کار سختی است، هر چند که سالیان درازی از بدو شکل گیری این مذهب می گذرد ولی هنوز که هنوز است، گویا اسلام و مسلمانان قرار نیست از کید این چنین دشمنانی آسوده بمانند.
ممانعت از حج گناهی همپای کفر
به اذعان مفسران قرآن کریم مراد از جمله «فَالَّذِینَ كَفَرُوا» مشركین مكه است، كه به نبوت رسول خدا (صلی الله علیه و اله) كفر ورزیدند و در اول بعثت، یعنى قبل از هجرت، مانع از گرویدن مردم به اسلام مى شدند. و مقصود از«سبیل اللَّه» همان اسلام است، و نیز مومنین را از داخل شدن به مسجد الحرام، براى طواف كعبه، و نماز خواندن در آن و سایر عبادات باز مى داشتند
«إِنَّ الَّذینَ كَفَرُوا وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذی جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فیهِ وَ الْبادِ وَ مَنْ یُرِدْ فیهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلیمٍ؛[سوره حج آیه 24] كسانى كه كفر ورزیدند و [مردم را] از راه خدا و مسجد الحرام- كه آن را براى مردم قرار دادیم و مقیم و مسافر در آن یكسانند- باز مى دارند، و نیز هر كه در آنجا كج روى و ستمكارى- آزار مردم- خواهد او را از عذابى دردناك بچشانیم».
تاریخ اسلام بارها ممانعت زیارت بیت الله الحرام را به خود دیده است. عده ای کافر و دشمن خدا روزی راه خانه خدا را بر پیامبر خدا بستند و اجازه زیارت و عبادت را به او ندادند؛ و روزی دیگر هم با کشیدن نقش قتل ولی خدا در خانه خدا مانع از ادامه حج او شدند.
این آیه شریف پرده از گناهی سخت بر می دارد که بی شباهت به کفر نیست؛ چرا که تنها کفار و بی خبران از احکام الهی، مانع عبادت و بندگی خدا می شوند. هر چند این آیه شریف مزاحمت و جلوگیرى كفار مشرك از ورود مومنین به مسجد الحرام را ذكر مى كند، و تهدیدى كه به ایشان نموده نقل مى كند[1] اما گویا کسانی در این عصر نیز دوست می دارند که مصداق««إِنَّ الَّذینَ كَفَرُوا وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ» باشند.
به اذعان مفسران قرآن کریم مراد از جمله «فَالَّذِینَ كَفَرُوا» مشركین مكه است، كه به نبوت رسول خدا (صلی الله علیه و اله) كفر ورزیدند و در اول بعثت، یعنى قبل از هجرت، مانع از گرویدن مردم به اسلام مى شدند. و مقصود از«سبیل اللَّه» همان اسلام است، و نیز مومنین را از داخل شدن به مسجد الحرام، براى طواف كعبه، و نماز خواندن در آن و سایر عبادات باز مى داشتند.[2]
نامهربانی و دشمنی کفار قریش تمامی ندارد
خانه خدا مِلک آبا و اجدادی گروه و یا خاندان خاصی نیست. در ادامه تفسیر این آیه شریف علامه طباطبایی می فرماید: «الَّذِی جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ» وصف مسجد الحرام است. است كه خداوند آن را محل عبادت برای بندگان قرار داده است. «جعلناه لعبادة الناس؛[سوره حج، آیه24] آن را محل عبادت مردم قرار دادیم»، نه اینكه ملك آن را به مردم واگذار نمودیم.
به راستی که باید به مسلمان بودن عده ای از حکمرانان و سران کشور اسلامی شک و تردید داشت، چرا که رفتار و منشی که اینان از خود نشان می دهند، با هیچ یک از موازین و آموزه های اسلامی همخوانی ندارد؛ چرا که رفتار ایشان بیشترین شباهت را به کفار جاهلی دارد.
هر چند در صدر اسلام عده ای کافر و از خدا بی خبر به خود اجازه دادند که مانع زیارت و عبادت پیامبر و ولی خدا در امن ترین مکان دنیا شوند، ولی در عصر کنونی نیز خاندان آل سعود که خود را کلید دار و خادم حرم الهی خطاب می کنند، همانند مزدورانی، جیره خوار کشورهای استکباری، مانع این عمل عبادی برای سایر کشور های اسلامی می شوند.
خانه خدا مِلک آبا و اجدایی آل سعود نیست
خاندان آل سعود با مدیرت غلط و با سوء استفاده از این مکان شریف و ممانعت از مناسک عبادی برای کشورهایی همچون ایران ، سوریه و یمن و حتی عراق نه تنها مانع عبودیت و بندگی خدا شده اند؛ بلکه به گونه ای عمل می نماید که بیشتر منافع کشورهای غیر اسلامی فراهم شود.
از دیر باز این خاندان افراطی خود را کلید دار خانه خدا، بلکه صاحبان آن قلمداد می کنند؛ این در حالی است که خانه خدا مِلک آبا و اجدادی گروه و یا خاندان خاصی نیست. در ادامه تفسیر این آیه شریف علامه طباطبایی می فرماید: «الَّذِی جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ» وصف مسجد الحرام است. است كه خداوند آن را محل عبادت برای بندگان قرار داده است. «جعلناه الناس؛[سوره حج، آیه24] آن را محل عبادت مردم قرار دادیم»، نه اینكه ملك آن را به مردم واگذار نمودیم.
پس به حكم این آیه، مردم مالك هستند كه در مسجد الحرام عبادت كنند، و كسى نتواند از ایشان جلوگیرى كند. و اگر اینطور تعبیر فرموده براى این است كه بفهماند عبادت مردم در مسجد الحرام حق ایشان است، و جلوگیرى ایشان، تعدى در حق و الحاد به ظلم است. هم چنان كه اضافه «سَبیلِ» به كلمه «اللَّه» براى افاده این معنا است كه جلوگیرى مردم از عبادت در مسجد تعدى به حق خدا است. موید این معنا این است كه بعد از جمله مورد بحث فرموده:«سَواءً الْعاكِفُ فِیهِ وَ الْبادِ» یعنى اهل آن و خارجى هایى كه داخل آن مى شوند، در اینكه حق دارند در آن مسجد عبادت كنند برابرند.[3] در آنجا بومی هاى مكه و غیر بومی هایى كه از خارج آمده اند، یكسانند و هیچكدام بر دیگرى برترى ندارند.[4]
آثار و تبعات شوم ممانعت از حج
هر چند در صدر اسلام عده ای کافر و از خدا بی خبر به خود اجازه دادند که مانع زیارت و عبادت پیامبر و ولی خدا در امن ترین مکان دنیا شوند، ولی در عصر کنونی نیز خاندان آل سعود که خود را کلید دار و خادم حرم الهی خطاب می کنند، همانند مزدورانی، جیره خوار کشورهای استکباری، مانع این عمل عبادی برای سایر کشور های اسلامی می شوند.
1). آثار اخروی: شاید خاندان آل سعود این فتنه جدید و ممانعت از برپایی مناسک حج را برای خود، برگ برنده ای قلمداد نمایند، تا اینکه وجه ی کشور آزادی خواه و مسلمانی همچون ایران را مخدوش نماید, ولی در واقع با این کار لکه سیاهی بر کارنامه ی ننگین خود ثبت نمودند.
کار زشت و غیر اسلامی که خدای متعال در قرآن کریم به شدت از آن نهی نموده و مجازات سنگینی برای آن بیان فرموده است. «وَ مَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ» این جمله كیفر كسى كه مردم را در این حق ظلم مى كند بیان مى فرماید، و لازمه آن تحریم این عمل، یعنى بازدارى مردم از دخول مسجد براى عبادت است. معناى آیه این است كه: كسانى كه كافر شدند و همواره مردم را از راه خدا، كه همان دین اسلام است، باز مى دارند و مومنین را از ورود به مسجد الحرام كه ما آن را معبدى براى مردم قرار دادیم كه عاكف و بادى در آن برابرند، جلوگیرى مى كنند بدان ها از عذاب مى چشانیم چون آنها با مردم با الحاد و ظلم مواجه مى شوند و كسى كه چنین باشد ما از عذابى دردناك بدو مى چشانیم.[5]
2). آثار دنیایی: حج میعاد گاه بندگان خدا ، محلی برای تجلی همبستگی و اتحاد اسلامی است. محلی که عظمت و بزرگی جهان اسلام به سایر بلاد مخابره می شود؛ هرگونه ممانعت و خلل در بر پایی این مراسم عبادی و جلوگیری از ورود مسلمان در این اجتماع و میعادگاه بزرگ اقدامی در جهت سست نمودن اتحاد اسلامی و خشنود ساختن دشمنان این آیین و مذهب است. چه خوب که خاندان آل سعود برای حفظ دولت خود بار دیگر در معنا و مفهوم آین آیه شریف می اندیشیدند: «وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُكُمْ؛[سوره انفال، آیه 46] و خدا و پیامبرش را فرمان برید و با یكدیگر ستیزه و كشمكش مكنید كه سست و بددل شوید و نیرو و دولتتان برود»
سخن آخر:
در واقع این ممانعان از برپایی حج علاوه بر انكار حق، مرتكب سه جنایت بزرگ شده اند: 1- جلوگیرى از راه خدا و ایمان و طاعت او 2- جلوگیرى از عبادت كنندگان و زوار خانه خدا و قرار دادن امتیازى براى خود 3- در این سرزمین مقدس دست به ظلم و گناه و الحاد مى زنند. خداوند این گروه را كه مستحق عذاب الیم هستند، كیفر مى دهد.[6]
پی نوشت ها:
[1]. ترجمه المیزان: ج 14، ص 517.
[2]. همان.
[3]. همان.
[4]. ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن: ج 16، ص202.
[5]. ترجمه المیزان: ج 14، ص 517.
[6]. تفسیر نمونه: ج 14، ص61.
دعوت نامه خدا برای یک مهمانی
یکی از زیباترین اسناد روایی و دینی که از طریق اهل بیت (علیهم السلام) در منابع روایی نقل شده، خطبه شعبانیه است، در این روایت زیبا که بسیاری از امامان معصوم (علیهم السلام) آن را مورد توجه و اهمیت قرار داده اند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) مطالب زیبا و ارزشمندی در خصوص جایگاه ماه مبارک رمضان و کارهای زیبا و طلایی که روزه داران سزاوار است در این ماه مبارک رعایت نمایند را متذکر می شوند. در این نوشتار سعی داریم به مواردی از این نکات اشاره کنیم.
...
جایگاه و اهمیت ماه خوب خدا
بیان جایگاه و اهمیت ماه رمضان یکی از مهمترین و زیباترین نکات طلایی خطبه شعبانیه است. موضوع مهم و ارزشمندی که خداوند متعال قبل از آن در قرآن کریم در آیاتی چند اهمیت آن را بیان فرموده است. «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقان؛ [سوره بقره، آیه 185] ماه رمضان، كه در آن قرآن فرو فرستاده شده، كه راهنمایى براى مردم و نشانه هاى روشنى از رهنمونى [به راه راست ] و جدا كننده حق از باطل است» پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) در این خطبه آنچنان زیبا و شور انگیز این ماه خدا را توصیف می نماید، که انسان آگاه و با معرفت مشتاق و مصمم به استفاده و بهره مندی هر چه بیشتر از لحظات آن می نماید.
عبارت طلایی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) با آن این ماه خوب خدا را توصیف می نمایند قابل شرح و توضیح نیست؛ چرا که اداء حق مطلب آنها کار ساده ای نیست.
على بن ابى طالب (علیه السلام) فرمودند: همانا رسول خدا (صلی الله علیه و اله) یك روز این خطبه را براى ما خواند. مردم ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به شما رو كرده است، آن ماهى است كه پیش خدا بهترین ماه است و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعاتش بهترین ساعات»
«سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ أَمِیرِ الْمُوْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَال إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله و علیه وآله خَطَبَنَا ذَاتَ یَوْمٍ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ؛ [1]… على بن ابى طالب (علیه السلام) فرمودند: همانا رسول خدا (صلی الله علیه و اله) یك روز این خطبه را براى ما خواند. مردم ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به شما رو كرده است، آن ماهى است كه پیش خدا بهترین ماه است و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعاتش بهترین ساعات».
به راستی اگر انسان به حقیقت این توصیفات و عبارت نورانی واقف و آگاه بود، هیچ گاه به خود اجازه نمی داده که لحظه ای از لحظات زیبای ماه رمضان از او فوت شود، کسانی که از سر لجبازی با خدا و یا از سر بی اعتنایی و یا حتی عناد با آموزه های دینی ساعات و لحظات طلایی این ماه خدا را به لذت ناپایدار دنیا می فروشند، به راستی بازنده ی این معامله شوم هستند؛ چرا که فرصت ارزشمند که خدا در آن رحمت، مغفرت، برکت الهی را ارزانی داشته را با خوردن چند لقمه غذا و یا طعم تلخ گناه از دست می دهند.
چه قدر بد معامله گری هستند کسانی که با گستاخی تمام در خیابان های شهر وانمود به عدم روزه داری در این ماه می کنند و حرمت و جایگاه مقدس آن را می شکنند. شاید اگر می دانستند که این ماه چه فرصت های طلایی را در اختیار آنان قرار داده هیچ گاه به آن بی اعتناء نبودند. از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) نقل شده است که فرمودند: «لَوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِی رَمَضَانَ لَوَدَّ أَنْ یَكُونَ رَمَضَانُ السَّنَة؛[2]اگر بنده «خدا» مى دانست كه در ماه رمضان چیست [چه بركتى وجود دارد] دوست مى داشت كه تمام سال، رمضان باشد».
دعوت نامۀ خدا برای مهمانی
«دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّهِ؛ [3] دعوت شده اید به مهمانى خدا». ضیافت و مهمانی که خداوند متعال در این فصل از سال بر پا نموده با هیچ ضیافت و مهمانی قابل مقایسه نیست؛ چرا که در بسیاری از مهمانی های معمول و مرسوم، بعد از پذیرایی، جشن و سرور این عوارض و پیامدهای نامناسب آن است که بر روح، روان و حتی جسم افراد سنگینی می نماید، این در حالی است که در مهمانی خدا انسان شوق پرواز و احساس سبک بالی و راحتی غیر قابل توصیف بر او نمایان می شود.
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) نقل شده است که فرمودند: «لَوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِی رَمَضَانَ لَوَدَّ أَنْ یَكُونَ رَمَضَانُ السَّنَة؛ [2] اگر بنده «خدا» مى دانست كه در ماه رمضان چیست [چه بركتى وجود دارد] دوست مى داشت كه تمام سال، رمضان باشد»
در اهمیت و ارزش این مهمانی همین بس که گویی خدای متعال در های بهشت را برای پذیرایی از مهمانان خود گشوده است. از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که فرمودند: «إذا استَهَلَّ رَمَضانُ غُلِّقَت أبوابُ النارِ، و فُتِحَت إبوابُ الجِنانِ، و صُفِّدَتِ الشَّیطانُ؛ [4] چون ھلال ماه رمضان پدید آید، درھاى دوزخ بسته گردد و درھاى بهشت گشوده شود و شیاطین به زنجیر كشیده شوند».
دعوت نامۀ خداوند برای مهمانی در این ماه با ارزش ترین نعمت ها برای همه ی انسانها است… به راستی اگر کسی نتواند به این دعوت آسمانی پاسخ درست و مثبت دهد، درمانده ترین افراد در روی زمین خواهد بود؛ چرا که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) در این خصوص فرمودند: «فَانَّ الشَّقی مَن حُرِمَ غُفرانَ اللهِ فی هذا الشَّهرِ العَظیمِ؛ [5] شقی کسی است که در این ماه بزرگ از مغفرت خداوندی محروم بماند.»
اسباب و لوازم ضروری این مهمانی با شکوه
در هر مهمانی و ضیافتی انسان خود را معطر و زیبا می نماید، رنگ و لعاب جذاب و دلربا به خود می دهد، ولی در مهمانی و ضیافت که خدا بر پا نموده، دوست دارد مهمان هایش رنگ بوی الهی به خود گیرند، رنگ لعابی که گویای اخلاق و اوصاف الهی است: «صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدونَ؛ [سوره البقرة، آیه138] این رنگ خداست و رنگ چه کسی از رنگ خدا بهتر است ما پرستندگان او هستیم».
1-فقر و نیازمندان را در یابیم
از رسول اكرم (صلى الله علیه و آله) نقل شده است: «اَلصَّدَقَةُ عَلى وَجهِها وَاصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَینِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً وَتَزیدُ فِى العُمرِ وَ تَقى مَصارِعَ السُّوءِ؛[8] صدقه بجا و نیكوكارى و نیكى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوشبختى تبدیل و عمر را زیاد و از مرگ بد جلوگیرى مى كند»
« وَ تَصَدَّقُوا عَلَى فُقَرَائِكُمْ وَ مَسَاكِینِكُمْ؛ [6] و بر فقراء و مساكین خود صدقه دهید». از جمله سفارش های موکد دین اسلام که در این خطبه نیز مورد تأکید و سفارش قرار گرفته است، دستگیری و کمک به نیازمندان و فقرا است. خداوند متعال در قرآن کریم بارها افراد را به این رفتار انسان دوستانه دعوت نموده است و از کسانی که نسبت به این وظیفه دینی و بشر دوستانه کوتاهی می نماید به شدت مذمت نموده و عذاب سختی برای ایشان معرفی می نماید، به طوری که قرآن نیز یکی از علل عذاب و گرفتاری اهل جهنم را در روز قیامت بی توجهی به این وظیفه معرفی نموده است: «ما سَلَكَكُمْ فی سَقَرَ قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكینَ؛ [سوره مدثر، آیات 44-42] چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!» مى گویند: «ما از نمازگزاران نبودیم، و اطعام مستمند نمى كردیم».
همچنین در اهمیت کمک به نیازمندان اینکه خدای متعال یکی از ویژگی های بهترین بندگان خود را کمک به نیازمندان معرفی نموده است: «وَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ؛ [سوره ذاریات، آیه 51] و در اموال آنها حقّى براى سائل و محروم بود!».
2-احترام به بزرگترها و کودکان را فراموش نکنیم:
«وَ وَقِّرُوا كِبَارَكُمْ وَ ارْحَمُوا صِغَارَكُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَكُمْ؛ [7] و بزرگان خود را احترام كنید و خردان را ترحم كنید و صله رحم كنید».
از جمله آموزه های انسان دوستانه آیین اسلام توجه و تأکید بر احترام به همنوعان خصوصاً بزرگترها و حتی کودکان و به جای آوردن صله ارحام و ارتباط با خویشاوندان است.
در اهمیت صله ارحام و احترام به بزرگ ترها در متون و منابع اسلامی روایات فراوانی وجود دارد از جمله اینکه در روایتی صله ارحام و احترام نگه داشتن بزرگتر ها، اکسیر طول عمر معرفی شده است: از رسول اكرم (صلى الله علیه و آله) نقل شده است: «اَلصَّدَقَةُ عَلى وَجهِها وَاصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَینِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً وَتَزیدُ فِى العُمرِ وَ تَقى مَصارِعَ السُّوءِ؛[8] صدقه بجا و نیكوكارى و نیكى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوشبختى تبدیل و عمر را زیاد و از مرگ بد جلوگیرى مى كند».
سخن آخر:
این خطبه با ارزش و زیبا حاوی مطالب و مضامین عالی و انسان ساز فراوانی است که بیان همه آنها در این نوشتار به خاطر رعایت اختصار مقدور نبود.
پی نوشت ها:
[1]. الأمالی( للصدوق): ص93، ح4.
[2]. بحار الانوار: ج 93، ص 346، ح 12.
[3]. وسائل الشیعة: ج 10، ص313، ح13494.
[4]. بحار الانوار: ج 93، ص 348، ح 14.
[5]. الأمالی( للصدوق): ص93، ح4.
[6]. همان.
[7]. همان.
[8]. نهج الفصاحه: ص549 ، ح 1869.
مردم و افکار عمومی در اندیشه امام خمینی(س)
امام خمینی حکومت را ابزاری برای تحقق عدالت و سعادت مردم؛ و ولایت سیاسی و حکومت را بسته به آرای مردم می داند و می فرماید میزان رأی ملت است. او قائل به مشارکت همه جانبه مردم در دو بعد شکل گیری نظام و اداره آن است. امام خمینی برای مردم در بعد دوم مشارکت در حکومت، نقش های شورایی، نظارتی و نصح و همکاری و حمایتی را برای مردم در نظر دارد.
...
در نگاه امام خمینی مردم جایگاهی والا و انسانی دارند. جایگاه خلافةاللهی. برمبنای نگرش امام خمینی از اصل توحید حاکمیت الهی، برابری آدمیان و آزادی آنها نشأت می گیرد. بر همین اساس حکومت نیز حکومت خدا و حکومت قانون خداست. با نگاهی که امام به مردم و دین اسلام به عنوان دین فطرت دارد حکومت را وابسته به مردم و آرای آنان می داند و این را مبتنی بر حق شرعی و حق قانونی و حق انسانی مردم دانسته است. حکومت مورد نظر او در عصر ما جمهوری اسلامی است. جمهوری در نگاه او در اصل هیچ معنایی جز مردمی بودن ندارد و این موضوع مورد قبول عقل و نیز عقلای عالم است. اسلام نیز دین انسان و دین مردم است. بنابراین در اندیشه سیاسی امام خمینی تعارض و دوگانگی یا غیریت بین جمهوریت و اسلامیت و بین مردم و اسلام نیست. بلکه این دو دو چهره یک وجودند و نه دو وجود متمایز.
امام خمینی حکومت را ابزاری برای تحقق عدالت و سعادت مردم؛ و ولایت سیاسی و حکومت را بسته به آرای مردم می داند و می فرماید میزان رأی ملت است. او قائل به مشارکت همه جانبه مردم در دو بعد شکل گیری نظام و اداره آن است. امام خمینی برای مردم در بعد دوم مشارکت در حکومت، نقش های شورایی، نظارتی و نصح و همکاری و حمایتی را برای مردم در نظر دارد. نهایت اینکه او در چهره رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار نظام و به عنوان یک عالم دینی و فقیه شیعی برجسته، در عرصه حکومت خود را و پیروانش را تابع و دنباله رو ملت و مردم دانسته و حکم مردم را فرمانروا و حکمرانان را خدمتگزار می داند.
یکی از ارکان اساسی انقلاب اسلامی و بلکه رکن اصلی تحقق بخش آن بدون تردید مردم بودند. در اینجا نیز مردم بماهو مردم در تحقق انقلاب و آفرینش آن نقش بازی کردند. بدین معنا که این انقلاب از سوی گروهی خاص یا جناح و طبقه ای ویژه یا صنف و نحله ای مشخص صورت نگرفت و بلکه اسناد انقلاب نشان می دهد که تمام اقشار جامعه و به طورکلی به معنایی همگان در وقوع آن نقش داشتند.
این بود که امام خمینی به عنوان ایدئولوگ، رهبرانقلاب و بنیان گذار نظام جایگاه مردم را شناخته و ارزش وافری برای آنان قائل گردید. در یک عبارت انقلاب اسلامی ایران را خود «انقلاب مردمی»[1] نامید و مردم را «ولی نعمت ما».[2] کم هستند رهبران سیاسی که حقیقتاً به مردم و خواست های واقعی آنان توجه کرده اند و با مردم تعاملی انسانی داشته اند. امام خمینی از همین رهبران اندک در جهان بشری است که مردم در جان و ذهن و اندیشه او دارای جایگاهی ارزشمند و سرنوشت ساز هستند. از همین رو یکی از دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی ایران که در اصل پیروزی این نهضت را به دنبال داشت، توجه و بها دادن به مردم و افکار عمومی آنان بود که با اعتقادی کامل و ایمانی خالص وارد مبارزات انقلابی شدند و توانستند دست استعمار و دخالت های بیگانگان در امور داخلی کشور را از بین ببرند.
1ـ مبانی نظری و اعتقادی امام و مردم
در اندیشه امام خمینی بنیان اولیه را توحید و شناخت و عبودیت خدای واحد تشکیل می دهد که هم خدای همگان است و انحصار به گروه خاصی ندارد و همگان می توانند در دایره کمال نقش جانشینی و خلیفة اللهی او را تحقق بخشند. همه بنده و جانشین او و در این اصل جانشینی، برابرند:ریشه و اصل همه آن عقاید ـ که مهم ترین و با ارزشترین اعتقادات ماست ـ اصل توحید است. [3]
همچنین در نظر امام خمینی اصطلاح فلسفی ربط حادث به قدیم، همان رابطة آفریننده و مخلوق است و این مسأله در قرآن، در قالب معیت حق با خلق آمده است. در نگاه او، این رابطه به این صورت بیان می شود:همة عالم اسم الله اند، تمام عالم. چون اسم، نشانه است؛ همة موجوداتی که در عالم هستند نشانة ذات مقدس حق تعالی هستند.[4]
و جهان هستی محضر اوست و او در همه حال و در همه جا حاضر است. پس دوری و فاصله از او معنا ندارد؛ زیرا تمام هستی مظهر، محضر و جلوة حق تعالی است: تمام چیزهایی که در عالم واقع می شود از همان جلوه هست. و چون همة امور، همة چیزها از اوست و به او برمی گردد و هیچ موجودی از خودش چیزی ندارد، خودی درکار نیست که کسی بایستد ]و[ بگوید من خودم هم یک چیزی دارم.[5]
بر مبنای نگرش امام خمینی از اصل توحید برابری آدمیان، آزادی آنها و حکومت الهی نشأت می گیرد. برهمین مبنا حکومت نیز حکومت خدا و حکومت قانون خداست و پیروی و اطاعت تنها در سایه توحید باوری و خداگرایی معنا دارد. امام خمینی در کشف اسرار می نویسد:کسی جز خدا حق حکومت بر کسی ندارد و حق قانون گذاری نیز ندارد. و خدا به حکم عقل، باید خود برای مردم حکومت تشکیل دهد و قانون وضع کند. اما قانون همان قوانین اسلام است که وضع کرده…[6]
در نتیجه انسان ها در حکومت مردم سالار دینی به واسطه زر و زور یا از روی ترس و طمع از حکومت تبعیت نمی کنند بلکه بر مبنای برابری در پیشگاه خدا و اینکه حکومت الهی و قانون او تضمین کننده حقوق و مصالح همگان است از آن پیروی می کنند. امام خمینی با وضوح در این مورد می گوید: اگر آن طوری که اسلام طرح دارد راجع به حکومت و راجع به ملت، حقوق ملت بر حکومت… اگر آن ملاحظه بشود و مردم به آن عمل بکنند همه در رفاه هستند. نه مردم از حکومت می ترسند، برای اینکه حکومت ظالم نیست که از آن بترسند، همه پشتیبانش هستند و نه حکومت فرمانفرمایی می خواهد بکند، حکومت هم خدمت می خواهد بکند.[7]
بر این مبنا و با نگاهی که امام خمینی به دین اسلام به عنوان دین فطرت و دین انسان دارد حکومت را وابسته به مردم و آرای آنان می داند. بدین معنا که در نگاه او ـ حتی به لحاظ فقهی ـ ولایت صور گوناگونی دارد که یکی از صور آن حکومت یا ولایت سیاسی است که مبتنی بر خواست و رأی مردم است. به مورد زیر دقت شود که او در جواب پرسش نمایندگانش در دبیرخانه ائمه جمعه سراسر کشور می فرماید: سؤال: ]… در چه صورت فقیه جامع الشرایط بر جامعه اسلامی ولایت دارد؟…[جواب: ولایت در جمیع صوردارد. لکن تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی دارد به آرای اکثریت مسلمین، که در قانون اساسی هم از آن یاد شده است، و در صدر اسلام تعبیر می شده به بیعت با ولی مسلمین.[8]
و در بیانی دیگر چنین نظامی را نظام محبت و برادری می داند: در دولت های اسلامی، محیط، محیط محبت است، محیط برادری است…[9]
پس در نگاه امام خمینی دین اسلام دین انسان وحق و فطرت اوست و در نتیجه دین مردم و مدافع حقوق و مصالح آنان است و برهمین اساس خدا آنها را بر سرنوشت خود حاکم کرده است. از همین رو بنیانگذار جمهوری اسلامی، رابطه حاکمیت و مردم را به طورکلی فراتر از حد قالب ها و چارچوب های خشک قانونی و دموکراسی غربی می دانست و آن را برگرفته از فطرت، ایمان و پیوند دینی و عاطفی مردم و حق تکوینی آنها قلمداد می کرد. در حقیقت با توجه به اینکه کشور یا سرزمین مال مردم است و آنها دارای حق تحقق حاکمیت سیاسی برآن هستند، نظام سیاسی حاکم بر آن نیز از آن مردم است و توسط مردم و با خواست و اراده آنان به وجود می آید و اداره می شود.امام از این امر به عنوان حق بشری، حق شرعی و حق قانونی یاد می کند: و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است که سرنوشتمان دست خودمان باشد.[10]
پس بر مبنای سه گونه حق یا حقوق سرنوشت ما تنها و تنها باید در دست خودمان باشد: 1ـ حق شرعی (تشریعی) 2ـ حق قانونی (موضوعی) 3ـ حق انسانی (فطری)
2ـ جمهوریت و مردم
امام خمینی حکومت مورد نظر خویش را در این دوران با نام «جمهوری اسلامی» تبیین کرده است. در بیانی با صراحتی آشکار می فرماید: «شکل حکومت ما جمهوری اسلامی است.»[11]
همان طور که از گزاره امام استنباط می شود، حکومت مورد قبول او در عصر غیبت (در این مورد به واژه ما توجه شود.) با دو ویژگی اساسی مشخص می گردد که عبارتند از: 1ـ جمهوری بودن یا جمهوریت، 2ـ اسلامی بودن یا اسلامیت،
عبارت عطفی جمهوری اسلامی برای نخستین بار در ۲۲ مهرماه ۱۳۵۷ در مصاحبه امام(س) با خبرنگار روزنامه فرانسوی فیگارو مطرح شد و تا آن زمان در سخنان و نوشته های ایشان چنین عبارتی مطرح نشده بود. امام خمینی(س) در بدو ورود به فرانسه، در پاسخ به این پرسش که «عمل شما دارای چه جهتی است و چه رژیمی را می خواهید جانشین رژیم شاه کنید؟» برای نخستین بار نوع حکومت مورد نظر خویش را جمهوری اسلامی معرفی کردند.[12]
این موضوع منشأ سؤالات متعددی درباره معنای جمهوری اسلامی، نقش مردم در آن، مقایسه آن با حکومت های اسلامی از قبیل عربستان و لیبی، مقایسه آن با دیگر جمهوری های دنیا از قبیل جمهوری های سوسیالیستی و جمهوری دموکراتیک، نحوه فعالیت احزاب سیاسی چپ، نقش روحانیون و علمای مذهبی در جمهوری اسلامی، نقش امام خمینی(س) و جایگاه ایشان در کادر رهبری، مقایسه قانون اساسی آن با
قانون اساسی مشروطه، میزان آزادی های مردم و رابطه آن با دیگر کشورهای جهان شد.
ایشان در پاسخ به خبرنگار فاینشنال تایمز انگلیس که پرسید، «دنیای غرب شناخت صحیحی از حکومت اسلامی شما ندارد»، می فرماید:ما خواستار جمهوری اسلامی هستیم. جمهوری، فرم و شکل حکومت را تشکیل می دهد و اسلامی، یعنی محتوای آن فرم، قوانین الهی است.[13]
در اینجا ابتدا به جمهوریت و سپس به اسلامیت می پردازیم. در صحیفه امام حدود ۳۰۰ بار عنوان جمهوری آمده است. واژه جمهوری صفت است و منتسب است به جمهور و جمهور جز بر جمع مردم یک جامعه دلالت ندارد. لذا جمهوری در اصل هیچ معنایی جز مردمی یا عمومیت مردم ندارد و این موضوع نه تنها امری عرفی و مورد قبول تمام عقلای عالم است. بلکه به لحاظ عقلی و برهانی نیز جمهوریت افاده ای جز عمومیت ندارد. حال می خواهیم ببینیم آیا در دیدگاه امام(س) مردم، مبنا و منشأ حکومت هستند یا خیر؟ پاسخ این پرسش را باید از سخنان امام خمینی(س) دریافت. ایشان می فرمایند: این جا ملت است که حکومت را در دست دارد… و تخلف از حکم ملت برای هیچ یک از ما جایز نیست و امکان ندارد.[14]
همچنین در بیانی دیگر می افزایند: مردم یکی را تعیین کنند برای این که رئیس جمهور باشد، ما هم رأیمان را علناً به مردم اظهار می کنیم که آقا، آن که من می خواهم این است. شما میل دارید به این رأی بدهید، میل دارید هم، خودتان آزادید… آرای عمومی نمی شود خطا بکند.[15]
در حکم امام برای تشکیل دولت موقت نیز می خوانیم: برحسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده… جنابعالی را… مأمور تشکیل دولت موقت می نمایم.[16]
علاوه بر همه اینها، عبارت مشهور امام که «میزان رأی ملت است»[17] نشان می دهد که پاسخ امام به این که آیا مردم در شکل گیری و مبنای حکومت نقش دارند مثبت است. پس با توجه به مباحث و نکات یاد شده دیدگاه امام با مبنای جمهوریت هیچ تعارضی ندارد بلکه آشکارا مؤید آن است. این است که امام خمینی در تبیین جمهوری می فرمایند:با آرای ملت می آید و ملت او را حفظ می کند و هر روزی هم که برخلاف آرای ملت عمل بکند… قهراً ساقط است…[18]
پس در این بیان جمهوری بودن سه خصلت تام و تمام دارد که عبارتند از: 1ـ با آرای مردم بر سر کار می آید. 2ـ برخلاف آرای مردم عمل نمی کند. 3ـ مردم آن را حفظ می کنند.
در واقع خصلت سوم نتیجه قهری دو ویژگی دیگر است. به بیانی می توان سخن امام را این گونه تفسیر کرد که: اگر نظامی با آرای مردم بر سر کار آمد و برخلاف آرای مردم عمل نکرد آنگاه مردم آن را حفظ می کنند و در غیر این صورت سقوط خواهد کرد.
امام خمینی(س) در پاسخ این پرسش که: هدف شما فقط سرنگونی شاه نیست، بلکه از بین بردن رژیم شاهنشاهی است. اما به عقیده شما چه چیزی به جای آن بنشیند؟ یک دموکراسی پارلمانی؟ یک دموکراسی خلقی از نوع مارکسیستی آن؟ یا یک حکومت خدایی آن طور که حضرت محمد(ص) فرموده است؟ می فرماید: «تعیین نظامی سیاسی با آرای خود مردم خواهد بود.»[19]
در جایی دیگر به گونه ای بر مردم و افکار عمومی و خواست آنان تأکید دارد که قائل است: «ما نظام جمهوری را به آرای عمومی می گذاریم.»[20]
علاوه براین که تعیین نوع حکومت جزء حقوق ملت است، جمهوری اسلامی نیز که با آرای عمومی آنان ایجاد شده است، باید در کلیه اموراتش متکی بر مردم و آرای آنان باشد. از این رو، مراد از جمهوریت در اندیشه امام خمینی(س)، تکیه بر خواست و آرای عمومی مردم است:در این جمهوری یک مجلس ملی، مرکب از منتخبین واقعی مردم، امور مملکت را اداره خواهند کرد.[21]
مهم تر این که در اندیشه امام خمینی مداخله مردم در سرنوشت خویش، در نظام جمهوری، با انتخاب رئیس جمهور و نمایندگان مجلس پایان نمی یابد و نظارت بر عملکرد آنان، و در شرایطی عزل آنها ادامه می یابد: در جمهوری، حق است و مردم می توانند بگویند نه، تو غلط کردی برو دنبال کارت.[22]
در بیانی دیگر به صراحت به عموم مردم از همه طبقات اشاره دارند: … تلاش می کنیم که عموم ملت از همه طبقات، آگاهانه و آزادانه نمایندگان خود را انتخاب کنند…[23]
و در برخی موارد اکثریت مردم را معیار تحقق آن دانسته اند. به عنوان مثال اعلام کرده اند : جمهوری به معنای این که متکی بر آرای اکثریت است و اسلامی برای اینکه متکی به قانون اسلام است.[24]
نهایت این که امام خمینی در تعبیری با ارجاع به حقیقت موجود در جهان معاصر یعنی وجود جمهوری به معنای عمومی و مردمی، حقیقت حکومت مورد نظر خود را بیان کرده اند. پس جمهوری در اندیشه امام خمینی(س) به همان معنایی است که در همه جا وجود دارد. ایشان در پاسخ به سؤال خبرنگار لوموند که پرسیده بود: «حضرتعالی می فرمایید که بایستی در ایران جمهوری اسلامی استقرار پیدا کند و این برای ما فرانسوی ها چندان مهم نیست، زیرا که جمهوری می تواند بدون پایه مذهبی باشد، نظر شما بر پایه سوسیالیسم است؟ مشروطیت است؟ بر انتخاباتی استوار است؟ دموکراتیک است؟ چگونه است؟»
فرموده بودند:اما جمهوری، به همان معنایی است که همه جا جمهوری است… این که ما جمهوری اسلامی می گوییم، برای این است که هم شرایط منتخب و هم احکامی که در ایران جاری می شود، اینها بر اسلام متکی است، لکن انتخاب با ملت است و طرز جمهوری هم همان جمهوری است که همه جا هست.[25]
3ـ اسلامیت و مردم
یکی از ویژگی های مهم حکومت دینی در نگاه امام خمینی توجه همه جانبه به همه مردم است. در نتیجه فرمانروایان به مردم یا نگاه برادرانه ایمانی دارند و یا نگاه برابرگرایانه انسانی.در نگاه امام خمینی نیز مردم جایگاهی والا و انسانی دارند. جایگاه خلافةاللهی. بنابراین بنوعی اسلامی بودن با مردمی بودن در عرصه حکومت در جامعه اسلامی یکسان و هم تراز می شود. پس باید توجه داشت که در این موارد مردم مسلمان و مؤمن و پیروان حقیقی اسلام مورد نظر است. زیرا بحث اسلامی بودن از تبعات و لوازم جامعه اسلامی است. بنابراین در چنین جامعه ای مردم جز دین اسلام را نمی خواهند زیرا مسلمانند. اما این قضیه یک قضیه معکوس هم دارد و آن اینکه اسلام هم جز منافع عموم مردم و خیر و صلاح آنها را نمی خواهد و نخواسته است. لذا از این منظر و از این نگاه اسلامی، مردمی است و مردمی از این منظر که پیرو اسلامند، اسلامی است. متأسفانه این موضوع کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. به گونه ای که معمولاً در بحث جمهوری اسلامی از دو وجود متغایر یا حکومتی ترکیبی بحث می شود بنام مردم و دین یا جمهوریت و اسلامیت. حال آنکه دین در فطرت مردم نهاده شده و امری تحمیلی و بیرون از وجود آدمی نیست و فطرت مردم منطبق با دین حقیقی سرشته شده است. پس در واقع امر می توانیم بگوییم یک وجود داریم با دو چهره نه دو وجود متغایر. اینجاست که اسلامی بودن در عمل با مردمی بودن در جامعه اسلامی و مؤمن یکی می شود و منافع و مصالح عموم همان مصالح دین خدا خواهد بود و تعارضی بین مردم و خدا یا مردم و دین و در نتیجه مردم و اسلام نخواهد بود.
با چنین تعبیری است که امام خمینی در تبیین حکومت اسلامی با اشاره های وصفی و توضیحی با مردم بودن و مردمی بودن حکمرانان را مطرح می سازد: حکومت اسلامی… آن کسی که در رأس است، آن هم با مردم رفیق باشد ]به بار عاطفی واژه رفیق توجه شود[. و بنشیند، و خودش را نگیرد؛ در بین مردم بنشیند با آنها صحبت بکند؛ هر کس حاجتی دارد به او بگوید… نه او از مردم وحشت کند، نه مردم از او وحشت بکنند…[26]
در بیانی دیگر از وظایف حکومت اسلامی را حفظ اسلام می داند اما دقت شود که حفظ اسلام را به چه جهت و از چه طریق بیان می کند: امروز روزی است که باید حفظ کنید شما اسلام را… حفظ اسلام به این است که اعمالتان را تعدیل کنید، با مردم رفتار خوب بکنید، برادر باشید با مردم… حکومت اسلام که از مردم جدا نیست، تو مردم است ]به بار عاطفی و دقیق واژه ها توجه شود[، از همین مردم و از همین جمعیت است… اگر مردم پشتیبان یک حکومتی باشند، این حکومت سقوط ندارد…»[27]
در پایان امام یکباره از بحث حکومت اسلامی خارج شده و یک قاعده عام عقلی و عقلایی را مطرح می کند که مورد تأیید شرع نیز هست و آن این که: اگر مردم پشتیبان یک حکومتی باشند، این حکومت سقوط ندارد.[28]
او همچنین درباره حکومت اسلامی می گوید:حکومت اسلامی… حکومت ملی است حکومت مستند به قانون الهی و به آرای ملت هست اینطور نیست که با قلدری آمده باشد که بخواهد حفظ کند خودش را، با آرای ملت می آید و ملت او را حفظ می کند و هر روزی هم که برخلاف آرای ملت عمل بکند… قهراً ساقط است و… ملت ایران هم او را کنارش می گذارند.[29]
بنابراین در اندیشه سیاسی امام خمینی تعارض و دوگانگی یا تغایر و غیریت بین جمهوریت و اسلامیت و بین مردم و اسلام نیست. بلکه این دو دو چهره یک وجودند و نه دو وجود متمایز.
4ـ ویژگی های نظام جمهوری اسلامی
با توجه به تقابل نظام مطلوب مورد نظر امام خمینی با نظام موجود یعنی سلطنتی، به نظر می رسد منظور امام(س) از حکومت «جمهوری اسلامی» رژیمی است که از تمام صفات سلطنتی به دور باشد. در واقع، اگر عیوب ذاتی و عرضی سلطنت (پهلوی) را در دو امر خلاصه کنیم که عبارت بود از:
1ـ بی اعتنایی به حقوق مردم. 2ـ بی تعهدی اش به شریعت اسلامی، نفی نظام موجود و تأسیس دولتی که به طور ایجابی واجد آن صفات باشد ترجمان نظامی تحت نام جمهوری اسلامی است.[30]
هرچند بنا به گفته امام(س)، جمهوری اسلامی نظیری در جهان سیاست امروز ندارد.[31] اما در واقع ترکیبی است که به شکل (جمهوریت) و محتوا (اسلامیت) اشاره دارد. البته اگر جمهوریت را به معنای مردمی بودن در نظر بگیریم هیچ دوگانگی بین اسلامیت و جمهوریت یعنی بین مصالح دین و مردم احساس نخواهیم کرد. حال باید دید اساس، ساختار و کارکرد جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با اسلام و مردم چیست؟ آیا جز این است که تمام ویژگی های اسلامی بودن و مردمی بودن را در خود دارد. این است که امام خمینی بر این باور بود:اساس کار یک جمهوری اسلامی، تأمین استقلال مملکت و آزادی ملت ما و… این اصلاحات با مشارکت کامل همه مردم خواهد بود.[32]
در اینجا امام خمینی از یک سو بر دو وظیفه اساسی نظام جمهوری اسلامی تأکید دارد که عبارتند از 1ـ آزادی مردم 2ـ استقلال مملکت و از سوی دیگر اصلاح در جامعه را جز با مشارکت عمومی نمی داند. باید توجه داشت که امام به ویژه بر محورهای آزادی ها و حقوق مردم، عدالت و نبودن استبداد و دیکتاتوری به عنوان خصایل بنیانی که در حکومت جمهوری باید وجود داشته باشد، تأکید دارد: آزادی از حقوق مردم است و نظام جمهوری باید مبتنی بر آن باشد. از این رو اظهار عقیده آزاد است.[33] و یا: در جمهوری اسلامی، استبداد و دیکتاتوری وجود ندارد.[34]
در بیانی دیگر نیز امام خمینی دو کارکرد اساسی جمهوریت و اسلامیت را به این صورت بیان کرده است:همه ملت از دولتند و دولت هم از ملت است. دولت و هر چه متعلق به دولت است خدمتگزار ملت است و ملت هم پشتیبان دولت، و تا این هماهنگی میان همه قشرها هست، آسیب نخواهد دید این جمهوری اسلامی[35]
این دو کارکرد عبارتند از:
1ـ خدمتگزاری ملت، این کارکرد تعلق به دولت و نظام سیاسی دارد نه به مردم یعنی دولت دربرابر مردم نقش و کارکرد خدمتی دارد و لاغیر که بیا ن ساده امام «دولت و هر چه متعلق به دولت است، خدمتگزار ملت است.» بعلا وه این بیان علاوه بر جنبه معرفتی یک بعد عاطفی هم دارد و آن این که تعلق در اینجا برای خدمت است و علاقه که اساس و محور شکل گیری دولت در درون مجموعه ای بنام ملت است به لحاظ عاطفی در جهت خدمت گزاری است. یعنی اگر ملتی دولت را می سازد برای خدمت به خودش و لذا به عنوان ابزاری در اختیار خودش است. در غیر این صورت تعلق و علاقه ای در کار نخواهد بود.
2ـ پشتیبانی دولت، کارکرد ملت در برابر دولت است و این کارکردی طبیعی است. زیرا حمایت از ابزار و پشتیبانی برای استفاده از آن طبیعی است. ورنه بتدریج کارآیی خود را از دست خواهد داد.
از این بیان می توان این نگرش آلی و ابزاری دولت و حکومت در اندیشه امام رسید که آن را ابزاری برای تحقق عدالت می داند. آری در نگاه او حکومت وسیله و ابزاری است برای تحقق عدالت و سعادت بشر؛ می فرماید:پس نفس حاکم شدن و فرمانروایی، وسیله ای بیش نیست، و برای مردان خدا اگر این وسیله به کار خیر و تحقق هدف های عالی نیاید، هیچ ارزش ندارد…[36]
5ـ مشروعیت و مردم
مشروعیت عامل اصلی به قدرت رسیدن حاکمان از مجرای صحیح و قانونی است. در نظریه حکومت مهم ترین مؤلفه که در شکل گیری و بقای حکومت مؤثر است به مشروعیت تعبیر می شود. بنابراین مراد از مشروعیت، در مباحث سیاسى، قانونى بودن است.
اما در بیانات امام مشروعیت مردمی مورد تأکید قرار گرفته است. به عنوان مثال دلیل غیرقانونی بودن دولت بختیار را مخالفت همه مردم می داند:
سؤال: ]به چه دلیل دولت بختیار را غیرقانونی می دانید؟[جواب: به دلیل مخالفت همه مردم…[37]
و در ادامه نیز با تأکیدی مهم و با صراحت قانونی بودن را به مردم و برای مردم بودن می داند: دولت قانونی باید از مردم و برای مردم باشد نه مخالف مردم.[38]
دقت شود که در اینجا عبارت سه بخش دارد، یعنی مشروع یا قانونی بودن سه ویژگی دارد:1ـ از مردم2ـ برای مردم3ـ نه مخالف مردم، یعنی موافق آنان باشد.
در عبارتی نیز که پیش از این بیان شد امام به صراحت ولایت سیاسی و حکومت را بسته به آرای اکثریت می داند:لکن تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی دارد به آرای اکثریت مسلمین.[39]
توجه شود که اگر در اینجا امام واژه مسلمین و نه مردم به طور عام را می آموزد. دلیل آن روشن است زیرا پرسش کننده سخن از ولایت فقیه جامع الشرایط می آورد و طبیعی است که این نوع حکومت در جامعه مسلمین معنا دارد نه در غیر آن. لذا واژه مسلمین قرینه خاص خود را دارد و در نتیجه می توان سخن امام را این گونه تعبیر کرد که تولی امور مردم… بستگی دارد به آرای اکثریت آنان.
در جایی دیگر او اهمیت مسأله را با نتایج آن و با فحوای عاطفی ـ معرفتی خاص بیان می کند. به گونه ای که گویا نیت عام در اینجا بنوعی مصون آور است و یا مردم در گزینش خطا نمی کنند. شاید ریشه شرعی
این بحث را بتوان از روایاتی چون «لا تجتمع امتی علی الخطا» بدست آورد. امام طی عبارتی طولانی در مورد مردمی بودن انتخاب اداره کنندگان امور می فرماید: «… قهراً وقتی با انتخاب مردم پیش آمد صالح است.»[40]
در بیانی دیگر جمهوری اسلامی مورد نظر خود را این گونه وصف می کند:جمهوری اسلامی ما وضعی دارد که خود ملت یک فردی را می آورند و خود ملت یک فردی را کنار می گذارند… و خود را از دولت می دانند و دولت را از خود می دانند…[41]
6ـ مشارکت و مردم
مردم در تصمیم گیری های ولایت و حکومت در عصر غیبت دو نوع مشارکت اساسی دارند: اولی در باب تعیین و گزینش نوع و سران حکومت است و دومی در جریان استمرار حکومت در قالب ایفای نقش. این مورد نیز خود دو صورت دارد. یکی در اصل تصمیم گیری هاست که باید در قالب مشورت و شورا صورت بپذیرد و دلیل آن از قرآن کریم آیات (و شاورهم فی الامر)[42] و (امرهم شوری بینهم)[43] و آیات دیگر می باشد و همچنین روایات فراوانی است که برخی از آنها را صاحب وسائل الشیعه در جلد هشتم (چاپ جدید) آورده است.[44] البته شورا نه فقط در تصمیم گیری های سیاسی و کلان حکومتی مطرح است، بلکه در اصل انتخاب رهبران در عصر غیبت نیز مطرح است. نقش دوم مشارکت مردمی در امور حکومتی و ولایت در نظام اسلامی، مراقبت و نگهبانی در برابر حکومت در اجرای قوانین و همکاری و مشارکت در آن است. امام خمینی در مورد اهمیت مشارکت مردم و نظارت همگانی آنها به عنوان بزرگترین ضمانت حفظ امنیت در جامعه می فرماید: آگاهی مردم و مشارکت و نظارت و همگامی آنها با حکومت منتخب خودشان، خود بزرگترین ضمانت حفظ امنیت در جامعه خواهد بود.[45]
بعلاوه مشارکت مورد نظر امام خمینی، مشارکت همه جانبه و در تمام ابعاد جامعه است که از سوی همه مردم صورت می گیرد و از آن تحت عنوان مشارکت کامل همه مردم یاد می کند: اساس کار یک جمهوری اسلامی، تأمین استقلال مملکت و آزادی ملت ما و… اصلاحات لازم… این اصلاحات با مشارکت کامل همه مردم خواهد بود…[46]
امام خمینی در جایی از بیانات خویش ابعاد مشارکت عمومی را به این صورت مورد نظر قرار داده است: آنچه مهم است ضوابطی است که در این حکومت باید حاکم باشد که مهم ترین آنها عبارت است از اینکه اولاً متکی به آرای ملت باشد، به گونه ای که تمامی آحاد ملت در انتخاب فرد و یا افرادی که باید مسئولیت و زمام امور را در دست بگیرند شرکت داشته باشند… در این حکومت به طور قطع باید زمامداران امور دائماً با نمایندگان ملت در تصمیم گیری ها مشورت کنند…[47]
در اینجا مشارکت در دو بعد شکل گیری نظام و اداره آن به وضوح بیان شده است. امام خمینی برای مردم در بعد دوم مشارکت در حکومت، نقش های شورایی، نظارتی و نصح و همکاری و حمایتی را برای مردم در ارتباط با حکومت قائل است. برای مثال در بحث نظارتی بعد سوم امر به معروف و نهی از منکر یعنی وظیفه مردم در برابر دولت که در قالب نظارت و مسئولیت عمومی تحقق می یابد یکی از مهم ترین ابزارها و وسایل تأمین و حفظ آزادی های عمومی و حقوق فطری افراد جامعه می باشد. امام خمینی این موضوع را هم به مردم و هم به مسئولین امور گوشزد می نماید که نظارت عمومی و مسئولیت در برابر دولت وظیفة افراد جامعه است .
به عنوان نمونه می فرماید: الان مکلّفیم ما، مسئولیم همه مان ، همه مان مسئولیم ، نه مسئول برای کار خودمان ؛ مسئول کارهای دیگران هم هستیم «کُلُّکُمْ راعٍ و کُلُّکُمْ مسؤلٌ عن رَعِیَّته » همه باید نسبت به همه رعایت بکنند… اگر من پایم را کج گذاشتم ، شما مسئولید اگر نگویید چرا پایت را کج گذاشتی ؟ باید هجوم کنید، نهی کنید که چرا؟… امت باید نهی از منکر بکند؛ امر به معروف بکند.[48]
و یا در بیانی دیگر نظارت عمومی را نعمتی بزرگ می داند که می تواند ظلم را سرکوب کرده و ظالم را سرجای خود بنشاند: این یک نعمت بزرگی است برای یک ملتی که یک مقامی نتواند ظلم کند. البته ظالم را سرجای خودش می نشانند. با قدرت هم می نشانند…[49]
7ـ حکومت و مردم
به طورکلی در اندیشه سیاسی امام خمینی حکومت نه تنها از مردم جدا نیست بلکه به مثابه ابزاری پرقدرت در اختیار خواسته های آنان است. زیرا حکومت در نگاه او جنبه آلی و ابزاری دارد برای تحقق عدالت اجتماعی و به کمال و سعادت رساندن مردم، پس حکومت از آن مردم است، و مردم بوجودآورنده و ادامه دهنده و در نتیجه مردم نیز پشتیبان و یاور حکومت هستند چون آن را از خود می دانند. به همین خاطر با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و استقرار نظام جمهوری اسلامی در این کشور ایشان در برابر هر گونه سلطه گرایی و استبداد و دیکتاتوری یا تحجر و تفریط موضع روشن گرانه ای می گرفتند. به عنوان مثال در جایی با صدای رسا فرمودند: «میزان رأی ملت است.»[50]
او همچنین در تعریف و تبیین نظام جمهوری اسلامی مورد نظر خود با نگرشی کاربردی و عملیاتی، خطاب به مردم مسلمان ایران چنین می فرمایند: امروز دیگر مثل سابق نیست که یک لیستی درست بکنند و بفرستند هر جا، اینها باید بشود، غیر از اینها نباید بشود. یا یک دسته مأمور بفرستند سر صندوق ها هر کاری دلشان می خواهد بکنند. امروز اختیار دست خود شماهاست و احدی حق ندارد که تصرف بکند.[51]
امام خمینی همچنین در دوران مبارزات درخصوص هدف قیام و مبارزه یا بیان جهت گیری انقلاب اسلامی ایران آشکارا فرمود: در تمام زمینه ها ما در جهت منافع مردم خودگام برمی داریم و با آنچه صلاح آنان و پاسخگوی آرمان اسلامی آنان باشد عمل می کنیم.[52]
ایشان در بیانی دیگر با صراحتی آشکار حکومت و دولت را در خدمت مردم می خواست و می فرمود: دولت مال مردم است بودجه مملکت از جیب مردم است شما نوکر مردم هستید دولت ها خدمتگزار مردمندو هی لفظاً نگویید من خدمتگزار، و عملاً تو سر مردم بزنید و این ارباب های بیچاره تان را پایمال کنید.[53]
آن اندیشه انسان شناسانه امام خمینی در عرصه سیاست و اجتماع حق تعیین سرنوشت حق خدمت شدن و آقا بودن را برای ملت به ارمغان می آورد. ایشان در بیانی دیگر حکومت دینی و اسلامی را مستند به دو خصوصیت قانون خدا و خواست و رأی مردم می داند. او درباره حکومت اسلامی می گوید: حکومت اسلامی… حکومت ملی است حکومت مستند به قانون الهی و به آرای ملت هست اینطور نیست که با قلدری آمده باشد که بخواهد حفظ کند خودش را، با آرای ملت می آید و ملت او را حفظ می کند و هر روزی هم که برخلاف آرای ملت عمل بکند… قهراً ساقط است و… ملت ایران هم او را کنارش می گذارند.[54]
او همچنین در مورد رابطه هماهنگ و دوجانبه میان مردم و دولت و نقش آن در بقا و استمرار حکومت و نظام می فرماید: همه ملت از دولتند و دولت هم از ملت است. دولت و هر چه متعلق به دولت است خدمتگزار ملت است و ملت هم پشتیبان دولت، و تا این هماهنگی میان همه قشرها هست، آسیب نخواهد دید این جمهوری اسلامی[55]
نهایت اینکه او در لباس رهبر انقلاب و بنیانگذار امام و به عنوان یک عالم دینی و فقیه شیعی برجسته و متخصص شؤون و احکام دین اسلام در عرصه حکومت خود را و پیروانش را تابع و دنباله رو ملت و مردم می داند. و مطرح می کند که خدا به ما چنین حقی را نداده است که چیزی را بر مردم تحمیل نماییم: ملت ما هر طور رأی داد ما هم از آنها تبعیت می کنیم. ما حق نداریم. خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم.[56]
در واقع نقش ابزاری و خدمتگزاری دولت در برابر مردم امری است آشکار، بدیهی و غیرقابل انکار. از این رو امام خدمتگزاری را در برابر فرمانروایی مطرح می سازد. پس در دید او فرمانروایی غلط و خدمتگزاری صحیح است و لاغیر. بیان زیر این موضوع را با وضوحی تمام مورد توجه قرار داده است: «مسئله»، مسئله خدمتگزاری دولت به ملت است، نه فرمانفرمایی دولت به ملت. همین فرمانفرمایی جدا می کند شما را از ملت و ملت را از شما، و منشأ مفاسد زیاد می شود.[57]
8ـ مردم و انقلاب
باید دانست که یکی از دستاوردهای بزرگ قیام حضرت امام خمینی(س) که در واقع پیروزی نهضت اسلامی و تحکیم ارکان نظام را به دنبال داشت توجه به اقشار مختلف مردمی بود که با اعتقاد وارد مبارزات انقلابی شدند. توجه امام خمینی به نقش و جایگاه سرنوشت ساز مردم سبب شد تا از اولین مرحله شروع مبارزه به آگاه سازی مردم روی آورد و موجی از مبارزات عمومی را علیه رژیم به راه بیندازد. این راهبرد امام امت به ثمر نشست و پیروزی انقلاب اسلامی و پیدایش جمهوری اسلامی را بدنبال داشت. او حضور مردم در سیاست را با دین گره زد و تبلور این مشارکت، نه مانند گذشته در یک مبارزه ضد استعماری یا مبارزه پارلمانی که در چارچوب حکومت اسلامی نمایان ساخت و توانست در نهایت دودمان نظام سلطنتی استبدادی را از مملکت برچیند و به جای آن حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر اسلام و خواست و رأی مردمی بنا نهد.
بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی، رابطه حاکمیت دینی و مردم را به طور کلی فراتر از حد قالب ها و چهارچوب های خشک قانونی و دموکراسی منحط غربی می دانستند و این رابطه را برگرفته از یک پیوند محکم دینی و عاطفی می دانستند. لذا توانستند نه تنها بر جسم افراد و مؤمنین حکومت کنند، بلکه، روح و عقاید مردم را نیز در اختیار خود درآورده و بدینسان توانستند به بسیج توده ای و عمومی مردم برای مقابله با رژیم شاه و تحقق انقلاب اسلامی دست یازند. این است که با جرأت می توان گفت انسان ها در دین و سیاست دینی به واسطه زر و زور و تزویر تبعیت نمی کنند، بلکه به سبب احساس مسئولیت شرعی و تقرب الهی، تکالیف یا وظایف خود را انجام می دهند.
امام خمینی در یکی از بیانات خود به سه عامل اساسی که در پیروزی انقلاب اسلامی ایران و شکست طاغوت سلطنتی نقش داشتند اشاره می کند و اولی را مردم و حضور آنان در مبارزه می داند و آن را در کنار ایمان و اعتماد به خدا و نیز وحدت کلمه قرار می دهد. او در بیان این سه عامل می فرماید:شما مردم شریف ایران… و توانستید با اتکال به خدای متعال و وحدت کلمه و مشارکت همه قشرها بر طاغوت زمان غلبه کنید و پشت ابرقدرت ها را بلرزانید.[58]
در بیانی دیگر خطاب به مسئولان امر می فرماید:خدمتگزار باشید به این ملتی که آن دست های خیانت کار را قطع کرد و این امانت را به شما سپرد. شما الان امانت بزرگی از دست این ملت تحویل گرفتید و مقتضای امانت داری این است که آن را به طور شایسته حفظ کنید و به طور شایسته به نسل آینده و دولت های آینده تحویل بدهید، و مادامی که این طور باشید ملت پشت شماست، و مادامی که ملت همراه شما باشد هیچ آسیبی به شما و به کشور نمی رسد… روزی که شما احساس کردید که می خواهید فشار به مردم بیاورید بدانید که دیکتاتور دارید می شوید. بدانید که مردم معلوم می شود از شما رو برگردانده اند…[59]
بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران همه مردم را در سرنوشت انقلاب اسلامی و کشور مسئول دانسته اند و هماهنگی و حضور همه افراد و اقشار امت اسلامی در صحنه های سیاسی و انقلابی را بسیار مهم دانسته و در واقع حضور مردم را شرط عدم آسیب پذیری جمهوری اسلامی عنوان کرده اند.
9ـ سیره و منش امام خمینی
بررسی رفتار و کنش امام خمینی ما را متوجه برخی از ویژگی های آن بزرگوار می نماید که به نوعی با مردم و توجه به آنها ارتباط دارد. برخی از این ویژگی های امام خمینی عبارتند از: مردمداری، مردمداری و اهتمام به مردم و خواست و نظر آنان بود و همین امر نیز سبب شد تا امام خمینی مردم را به عنوان تکیه گاه مورد توجه قرار داده و در تمام مراحل انقلاب پس از خدا به مردم تکیه نمایند و حضور مردم در سیاست را با دین گره بزند. یکی از نزدیکان امام خمینی می گوید: «علاقه امام به مردم، یک علاقه عادی نیست، یک عشق است… واقعاً امام برای مردم می سوزند و مانند یک پدر مهربان همیشه برای فرزندان پاک خود سعادت آرزو می کنند امام بارها در کنار تلویزیون که صحنه های دلخراش فقر و محرومیت نشان داده می شود گریه کرده اند.»[60]
دیگری گوید: «امام خمینی(س) عاشق مردم بود و همیشه به فکر سعادت مردم بود.»[61]
و یا دیگری می گوید: «حضرت امام(س) همیشه به ما و هیأت دولت سفارش و تأکید می فرمودند که کاری نکنید که نتوانید برای مردم توضیح دهید بنابراین ما همیشه مواظب بودیم کارهایمان به گونه ای باشد که قابل طرح و توضیح برای مردم باشد.» روزی خدمت ایشان بودیم و درباره فداکاری مردم صحبت می کردیم. ایشان فرمودند: «این مردم خیلی از ما جلو هستند» یکی از برادران اظهار داشت: اگر ما بگوییم دنباله روی مردم هستیم درست است. اما در مورد شما چنین نیست. ایشان با شنیدن این مطلب، قدری ناراحت شدند و فرمودند: «خیر این مردم از همه ما جلوتر هستند.»[62]
منابع و مآخذ
1ـ قرآن کریم 2ـ ابن بابویه قمی (شیخ صدوق)، ابوجعفر محمد بن علی ؛ من لا یحضره الفقیه؛ تهران: انتشارات علمیه اسلامیه. 3ـ القضاعی، القاضی أبی عبدالله محمد بن سلامة؛ مسند الشهاب؛ حققه وخرج أحادیثه: حمدی عبدالمجیدالسلفی، بیروت: مؤسسة الرساله، چ 1، 1985ـ1405ق. 4ـ امام خمینی، روح الله؛ تفسیر سورة حمد؛ تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1384. 5ـ همان؛ کشف اسرار، قم: پیام اسلام، بی تا. 6ـ همان؛ ولایت فقیه: تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چ 13، 1385. 7ـ امام علی(ع)؛ نهج البلاغه؛ گردآوری سیدرضی. 8ـ اندرو وینسنت؛ نظریه هاى دولت؛ ترجمه حسین بشیریه، تهران: نشر نی، 1387. 9ـ خاطرات ما از امام در: (http://www.hawzah.net) ناقل میرحسین موسوی. 10ـ دال، رابرت؛ تجزیه و تحلیل جدید سیاست؛ ترجمه حسین ظفریان، تهران: نشر مترجم، 1364. 11ـ صحیفه امام؛ مجموعه 22 جلدی آثار امام خمینی(س): (بیانات، پیام ها، مصاحبه ها، احکام، اجازات شرعی و نامه ها)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1385. 12ـ عاملی، شیخ حر؛ وسائل الشیعه؛ تهران: انتشارات اسلامیه، چ 3، 1395 ق. 13ـ فرازهایی از ابعاد روحی، اخلاقی و عرفانی امام خمینی از دیدگاه یاران امام؛ تهران: نشر هادی. 14ـ محسن زاده، احمد؛ مردم، در اندیشه امام خمینی(س)؛ در: (http://www.ommid.com/fa/pages/?cid=2474) 15ـ محمدی، منوچهر؛ تحلیلی بر انقلاب اسلامی؛ تهران: انتشارات امیرکبیر، چ 7. 16ـ جایگاه مردم در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی(س)؛ تبیان، دفتر35، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چ 2، 1384. 17ـ تحولات اجتماعی و انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی(س)؛ تبیان، دفتر 36، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1384. 18ـ نهج الفصاحه؛ گردآوری ابوالقاسم پاینده، تهران: جاویدان، چ 3، 1377. ـwww.nezam.org/persian/magazine/019/10htm
منبع: اندیشه های ارتباطی حضرت امام خمینی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، ص 110-150
به بهانه دهه تکریم و غبارروبی مساجد
خانه محبوب
این حریم پر نور و لبریز از صفا، این دیار سبز و بهاری، این وادی مهر و صمیمیت و سرشار از معنویت و عشق، یعنی مسجد، دوست داشتنی ترین جای زمین نزد خداست. مهر خدا در این قطعه از زمین که مسجد نام گرفته بیشتر از هرجای دیگر می بارد. نور خدا را این جا به وضوح می توان دید. خانه ای بدور از پیرایه های فریبنده دنیا که نام خدا در آن بلند است. خدا مسجدها را از همه جا بیشتر دوست می دارد. پس ما هم مساجد را دوست بداریم.
...
خانه همه مسلمانان
خانه محل آرامش و آسایش است؛ جای آرام و قرار است؛ منزل انس و علاقه است. پیامبر اسلام، حضرت محمّد مصطفی ـ که درود و سلام خدا بر او باد ـ می فرماید: «مسجدها را خانه خود قرار دهید». پس بر ماست که با این مکان نورانی و روحانی انس بگیریم؛ آن را خانه آرامش بشماریم؛ نگاهبان و نگهدار آن باشیم؛ حرمتش را پاس بداریم؛ به این سرای سراسر صفا دل بسپریم و آن را از صفا، یکدلی مهربانی و صداقت لبریز کنیم و آن جا را مایه دلگرمی جمعیت اسلامی مان قرار دهیم؛ از عطر حضور دینی مان سرشارش کنیم و به نور ایمانمان روح حیات در آن جاری کنیم.
غبار غربت
آن جا که غبار بی مهری و سستی بر دل ها نشسته و غفلت و جهالت پرده ای بر دیدگان قلب ها افکنده، صدای غربت مساجد به گوش می رسد. به فرموده رسول خدا(ص)، «مسجدی که در میان گروهی باشد که در آن نماز نخوانند، از غریبانه ترین خانه های عالم است». در جمعی که خانه خدا را به دست فراموشی سپرده اند و این دار نورانی را به غبار بی مهری خویش آلوده اند؛ در میان آنها که به غفلت دل سپرده اند و ندای غربت این سرزمین سبز را نشنیده می گیرند؛ در میان آنها که به جهالت بر این سرچشمه مهر و صفا پشت کرده اند، نه فقط مسجد غریب می ماند که سرچشمه صفا هم خشک می شود. راه مهر خدا بسته می شود و بر دریچه ای که به سوی آسمان گشوده است پرده غربت فرو می افتد.
بشارت نور
بشارت باد بر آنها که سرزمین مهر را می شناسند و به مهرش دل می بندند. مژده باد آنانی را که در تاریکی سحرگاهان، راه به سوی مسجد می سپارند به هدیه ای از جنس نور از خالق نور در روز واپسین. چه بشارت نیکویی! چه مژده فرح بخشی! کیست که دل به شیرینی این بشارت نسپارد؟ کیست که راه سرای مهر و ایمان، یعنی مسجد را نشناسد؟ کیست که با مسجد انس دیرینه نگیرد؟ کیست که وجود تشنه خود را از زلال معنویت جاری در مسجد محروم بدارد؟ مسجد خانه ایمان است و اذان ندای وصل و ما شیفتگان این خانه امن الهی.
وعده گاه وصال
مسجد خانه امن الهی است. منزل رحمت و لطف اوست. وعده گاه وصال معبود است. دریچه نزدیکی با خداست و دریچه انس با خدا باید چون گوهری بدرخشد. وعده گاه وصال باید از هر غبار و کدورتی پاک و پیراسته باشد. منزل رحمت حق را باید با اشک دیده شست. خانه امن الهی را باید به زلال مهر و لطافت شست وشو داد و آنگاه پاک و پیراسته در مکانی مقدس و پاک به گفتگو با معبود ایستاد و راز و نیاز با او را زمزمه کرد.
بهار مساجد
بهار که از راه میرسد، همه جا را خانه تکانی می کنیم. غبار از سر و روی خانه مان بر می گیریم و به زیبایی آذینَش می بندیم و اینک بهار مساجد نزدیک است. رمضان، بهار حضور در مساجد است و بر ماست که مسجدها را خانه تکانی کنیم. غبار یک ساله از سرو و روی مسجد برگیریم؛ پنجره ها را به نگاهی مهربان شفاف کنیم؛ بر گوشه گوشه اش عطر و گلاب بپاشیم و راه حضور ملایک را در این وادی نور بگشاییم. پس برخیزید که بهار مساجد در راه است.
در سایه عرش خدا
روز قیامت، روز برخاستن ندای وا حسرتاه، روز حسابرسی اعمال، روزی که سایه ای جز سایه خدا نیست، کسانی هستند که در سایه عرش خدایند و از آنهاست کسی که دلش شیفته مسجد است و با این مکان مقدس انسی همیشگی دارد. کسی که در تاریکی شب راه به سوی مسجد می سپارد و چون از مسجد بیرون رود دل را در آن سرای مهر جا می گذارد و لحظه شمار بازگشت است همیشه در خانه امن خداست.
موعد وصل
مسجد جایگاه حضور در برابر معبود است. جای راز و نیاز و نجوا با اوست. محل گفتگو با خداست. جایگاه عبادت خالق است. وعده گاه وصل بنده عاشق با معشوق خویش است. مقدس ترین مکان این کره خاکی مسجد است و دل شیفته هیچ مسلمانی نمی پذیرد که چنین مکانی به غبار آلوده باشد و از پاکی و طهارت دور باشد. همین شیفتگی است که آستین ها را بالا می برد و به همّتی اسلامی غبار از سروروی هر مسجدی می زداید و این مکان مقدس و نورانی را غرقِ پاکی و صفا می کند. زحمتتان قبول حق باد ای فرشتگان پاکی و نور.
منزلگاه عشق الهی
صدای اذان که بلند می شود و منادی که موعد وصل را مژده می دهد، بنده عاشق، با وضو غرق در پاکی و نور می شود و عاشقانه راه وعده گاه وصل پیش می گیرد؛ گرچه دلش پیش از او به منزلگاه عشق رسیده است. سجاده چون دریچه ای بین او و معبود گشوده می شود و او شیفته مولایش چشم به آسمان می دوزد و دستْ بالا می برد و قامت می بندد. این جا وعده گاه وصل معبود است. منزلگاه عشق الهی است. جایگاه انس با خداست. اینجا مسجد است و بنده عاشق هرگز چنین مکانی را آلوده و مکدر نمی پسندد. پاکی مسجد به پاکی دل های ما وابسته است؛ پس در غبار روبی مساجد بکوشیم.
مکانی طاهر
نماز راز و نیاز با سرچشمه پاکی هاست و راز و نیاز با سرچشمه پاکی ها باید با دلی پاک و لباسی طاهر و در مکانی مطهر و سرشار از زلال طهارت باشد. دل هامان اگر پاک و طاهر باشد، مساجد را نیز به طهارت دل هامان پاک و پاکیزه می کنیم و چه دلی پاک تر از دل تو، خواهر و برادر مسلمان؟ پس بیایید مساجدمان و سجده گاه حضورمان را از پاکی و پاکیزگی لبریز کنیم.
سنگری مستحکم
مساجد نه تنها سجده گاه ما مسلمانان که سنگرهای محکم و نفوذناپذیر ما نیز هست. چه در زمان انقلاب و چه در زمان جنگ تحمیلی و چه اکنون، در برابر شبیخون فرهنگی دشمن، همواره مسجد مطمئن ترین سنگر دفاع و مقابله و جهاد بوده و هست. مسجد خانه امن خداست که روح انسان در فضای آن یکسره لبریز از اطمینان و یقین می شود و همین اطمینان و یقین است که رمز پیروزی است. وقتی مسجد سنگر باشد، خدا در میان سنگرداران است و اگر حامیْ خدا باشد پیروزی حتمی است و اینک گاهِ آن است که به این سنگر مستحکم توجهی بیش از پیش کنیم. در حفظ آن بکوشیم، غبار غربت از سر و رویش بشوییم و از عطر حیات لبریزش کنیم.
عطر بهشت
بهشتیان که در دنیا نیز از عطر بهشت لبریزند، در این دنیای خاکی، مساجد را ـ که قطعه هایی از آسمان در زمین هستند ـ برگزیده اند. با مسجد انس و الفتی همیشگی دارند و در این وادی امن آرام و قرار می یابند. دستان یاریگر این بهشتیان اینک به غبارروبی این پنجره های بهشت برخواسته است و دل های زلالشان به آب مهر، این قطعه های آسمانی را شست وشو می دهد. چه نوری در این جا جاری است! چه دل های پاکی به خانه امن الهی آمده اند و چقدر بوی بهشت در حیات مسجد پراکنده است. ملایک را ببین که دسته دسته سبد پاداش از بهشت به سوی زمین می آورند.
پنجره های نور
امروز در گوشه گوشه خاک پاکمان پنجره هایی از نور به آسمان گشوده شده و فرشتگان بهشتی لب به آفرینِ بنده های پاک خدا گشوده اند. به آفرین آنها که با دست های پاک و آسمانی شان گَردِ سکوت از پنجره های مساجد می زدایند و با دل های زلالشان غبار غربت از در و دیوار مسجد می روبند از هر قطره زلال آبی که به شست وشوی خانه خدا فرو می افتد بوی بهشت برمی خیزد و به پاس هر غباری که زدوده می شود پاداشی از بهشت نثار می شود و فرشتگان از این همه صفا به وجد آمده اند.
گواهی ایمان
آنان که با مسجد الفتی همیشگی دارند مسجد را خانه خود می دانند و آن را وعده گاه وصال معبود می شمرند. آنان که در پی غبارروبی خانه خدا آستین همت بالا زده اند و به زلال مهرشان این وادی ایمان را شست وشو می دهند، دل های لبریز از ایمان دارند و چشم های سرشار از معنویت. آنان کبوترانی هستند که با بال های ایمان وعشق در آسمان سعادت پرواز می کنند؛ چنانکه رسول خدا ـ که درود خدا بر او باد ـ می فرماید: «اگر دیدید فردی همواره با مسجد مأنوس است بر ایمان او شهادت دهید». پس مژده باد بر یارانِ مساجد، ایمانِ الهی شان.
قطعه ای از آسمان
در این زمین غم آلوده خاکی، در این برهوت پر فریب و ظلمانی دنیا، قطعه ای از آسمان با هاله ای از نور، به همراه شمیم عطر بهشت ما را می خواند. صدای مؤذنش ترنم حیات است و آب حوض کوچکش زلال زندگی. از این قطعه کوچک آسمانی دریچه ای به بهشت گشوده می شود. گویی فرشتگان با بال های خود به غبارروبی مسجد آمده اند، پس برخیزید تا ما هم در بهار مساجد، این مکان آسمانی را خانه تکانی کنیم. دست حق یاورتان که یاور خانه امن خدایید.
سجده گاه مقدس
مسجد خانه خداست. امانتی الهی بر روی زمین است. خانه ای بهشتی در دنیاست. حضور در مسجد حضور در پیشگاه خداست و حضور در برابر معبود؛ ولی پاکی و آراستگی، جامه ای پاک و طاهر و مکانی پاکیزه می طلبد. مسجد سجادّه حضور ما در برابر معبود است؛ پس بیایید این سجده گاه مقدس را به زلال ترین آب هستی شست وشو دهیم و غبار از آن بزداییم تا هرچه پاک تر و زلال تر در برابر معبودمان سر به سجده بساییم.
انس با خدا
مسجد وعده گاهی است که خدا برای ارتباط بنده با معبودش قرار داده است. حضور در مسجد، حضور در پیشگاه الهی است و دل بنده عاشق همواره در خیال این وعده گاه الهی می تپد. انس با این مکان مقدس، انس با خداست. رسول خدا حضرت محمّد مصطفی ـ که درود خدا بر او باد ـ می فرمایند: «هرکه با مسجد الفت و انس داشته باشد، خدا با او الفت گیرد».
مرکز معجزه
مساجد را رها نکنیم. به پاس نعمت بزرگی که به واسطه این مکان مقدس به ما ارزانی شد مساجد را رها نکنیم. به پاس دو هدیه گران بهای استقلال و آزادی که از دریچه آبادانی مساجد به ما داده شد مساجد را رها نکنیم و به فرموده پیرمرادمان امام راحل جامه عمل بپوشیم که فرمود: «شمایی که این معجزه را از مسجد دیدید، حالا باید بروید دنبال این مرکز معجزه [نه این که آن را] رها کنید». پس بشتابید تا باز هم مثل همیشه، دست در دست هم، یک دل و مهربان با مهربانی بر مساجد باران محبت بباریم.
جاده ای رو به خدا
مساجد پایگاه قدرت اسلامند. وعده گاه مهربانی های ما هستند. نگاه ها در مسجد صمیمی تر است و دل ها در مسجد صادق تر. آن جا نور ایمان پرده از کدورت ها، تاریکی ها و غفلت ها بر می دارد و دل ها را به نور هدایتْ روشنی می بخشد. این دیار آسمانی جاده ای رو به خداست. در این مکان مقدس جان های مسلمانان یکی می شود و نیروی اسلامیان فزونی می یابد. دین و دنیای ما در گرو آبادانی مساجد است؛ پس آستین بالا زنید و پرده غبار از سر و روی مسجد برگیریم تا هم چنان درخشان و نورانی به دل هامان نور ایمان بپاشد.
کلام امام
کلام امام راحلمان، امام خمینی(ره) همانا چون چراغی راه را از بیراهه می نمایاند. ایشان درباره مساجد همیشه سفارش اکید می کردند و می فرمودند: «مساجد را خالی نکنید. این تکلیف است. اجتماعتان را حفظ کنید و مساجدتان را محکم نگاه دارید. شما باید هشیار باشید که مسجدهایتان و محراب هایتان و منبرهایتان را بیشتر از سابق حفظ کنید». اینک در آستانه ماه مبارک رمضان، بیایید بهار را به مساجد هدیه کنیم. دل از نور ایمان سرشار کنیم و با نام خدا مساجد را آباد و آبادتر کنیم.
سنگر اسلامی
به فرموده اماممان مسجد ستاد اسلام است. مسجد یک سنگر اسلامی است و این مساجد بود که این پیروزی را برای ملت ما درست کرد. پس بیایید سنگر محکم و مطمئن اسلامی مان را خالی نکنیم و به بی مهری غبار غربت بر او منشانیم. مسجد را از یاد نبریم و از این سنگر مستحکم به غفلت نگذریم. آن را به حضورمان آباد کنیم و به مِهرْ گَرد غریبی از آن بزداییم و آن جا را خانه انس و وعده گاه دیدارهای زلالمان بشماریم.
دانشجو و مساجد
یکی از دسیسه های شیاطین و دشمنان اسلام این بود که قشر تحصیل کرده و دانشجو را از مسجد جدا کند. امام خمینی(ره) خطاب به دانشجویان می فرمایند: «هم دانشگاه را حفظ کنید هم مساجد را حفظ کنید و [این دو [ منافات با هم ندارد. دانشگاهی باشید، مسجد هم بروید. مساجد را هم تعمیر کنید. مساجد را هم از رفتن خودتان آباد کنید». و چه دستی مهربان تر از دستان جوانان دانشجو و دلی صاف تر و پاک تر از دل های جوان آنان برای آبادانی و غبارروبی مساجد؟ پس یا علی گویان بشتابید که مسجد در انتظار حضور دل های زلال شماست.
خانه تجلی اسلام
مسجد جایگاه تبلور دین اسلام است. محل تجلی اجتماع اسلامی است و جامعه اسلامی با مساجد ارتباطی تنگاتنگ دارد. امام راحل(ره) در این باره می فرمایند: «من امروز باید بگویم که تکلیف است برای مسلمان ها حفظ مساجد. امروز جزء اموری است که اسلام به او بسته است. [در] ماه مبارک رمضان و بعد از ماه مبارک رمضان هم مسجدها را آباد کنید.» اینک خانه تجلی اسلام در انتظار دستان پر مهر شماست تا در آستانه بهار رمضان فضای مساجد را از سبزی وجودتان لبریز کنید. گرد خستگی از تن این خانه مهربانی برگیرید و طراوت بهار را با همه زیبایی و شفافیّتش به آن هدیه کنید.