حج
1 / 2
فلسفه حج
قـرآن
«خداوند ، كعبه ، بيت الحرام را وسيله قيام و استوارى و برپايى براى مردم قرار داد».
«مردم را براى حج فراخوان ، تا از هرجا گرد آمده منافع خويش را شاهد باشند و در روزهايى معيّن ، نام خدا را ياد كنند ، بر آنچه خداوند از چهار پايان روزى شان كرده است ، پس ، از آن ها بخوريد و به بيچارگانِ فقير هم بخورانيد» .
حديـث
7 ـ پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله : به طواف پيرامون خانه خدا و بين صفا و مروه و رمى جمرات فرمان داده شد فقط براى برپايى ياد خدا .
8 ـ امام على عليه السّلام : و (خداوند) حجِ خانه خويش را بر شما واجب كرده، خانه اى كه آن را قبله گاه مردم قرار داده است . حج گزاران همچون ازدحام چهار پايان ، به اين خانه وارد مى شوند و همچون روى آوردن كبوتران (به آشيانه) مشتاقانه به سوى آن مى شتابند . خداى سبحان ، حج را نشانه تواضع مردم در پيشگاه عظمتش و تسليم و پذيرش آنان نسبت به عزّت و شكوهش قرار داده است و از بندگان خويش ، شنوايانى را برگزيده كه دعوت الهى را لبّيك گفته و سخن او را پذيرفته اند و در جايگاه هاى پيام آوران الهى ايستاده اند و (با طواف خويش) شبيه فرشتگانى شده اند كه بر گردِ عرش خدا در طوافند . كسانى كه در تجارتخانه خداپرستى ، سود فراوان به دست مى آورند و در آن (هنگام) به سوى ميعادگاهِ بخشايشِ الهى مى شتابند . خداوند متعال ، حج را پرچم افراشته اسلام و پناهگاه امنِ پناهجويان قرار داده است .
9 ـ امام على عليه السّلام : در خطبه قاصعه فرمود : آيا نمى بينيد كه خداوند ، پيشينيان را از زمان حضرت آدم عليه السّلام تا آخرين انسان هاى اين عالم ، بوسيله سنگهايى آزمود كه نه زيان مى رساند ، نه سود ، نه مى بيند و نه مى شنود . پس آن ها را خانه خويش (بيت الله الحرام) قرار داده كه مايه استوارى مردم است و آن را در سرزمينى سنگلاخ و كم خاك و كلوخ ، در درّه اى تنگ و كم آب ، ميان كوه هاى خشن و ريگهايى نرم و چشمه هايى كم آب و روستاهايى پراكنده و بى باران قرار داد ، كه چهارپايان در آن جا فربه نمى شوند . آنگاه آدم عليه السّلام و فرزندان او را فرمان داد كه رو به سوى آن آورند . پس ، خانه خدا ، مقصدى براى سفرها و بار انداختن آنان شد ، دلها از همه سو ، از بيابان هاى خشك و پست و بلنديها و جزاير پراكنده درياها و عمق درّه ها ، با خضوع و فروتنى ، «لا اله الّا الله» گويان و هروله كنان به سو ى آن شتافتند ، غبارآلوده و ژوليده موى ، جامه ها و روبندها برون آورده و پشت سرافكنده و پريشان چهره ، خداوند آنان را آزمود ؛ امتحانى بزرگ و آزمونى سخت و عظيم و آزمايشى دشوار و رسا و تواضعى روشن! و آنرا سبب رحمت خويش و مايه و وسيله رسيدن به بهشت و موجب آمرزش و آزمودن مردم قرار داد .و اگر خداوند متعال ، خانه خود و عبادتگاههايش را در ميان باغستانها و نهرها و زمين هاى هموار و سرسبز و پرميوه و آباد و كشتزارهاى شاداب و آبادى هاى به هم پيوسته و دشتهايى خرّم و گندم زارهاى انبوه و بوستان هاى سرسبز و زمين هاى حاصلخيز و خرّم و جاده هايى آباد و باغهايى فراوان قرار مى داد ، در اينصورت ، پاداش ، به خاطر آسانى امتحان ، كم مى شد . و اگر پايه هاى اين خانه و سنگ هاى بنايش از زمرّد سبز و ياقوت سرخ و با درخشش و روشنايى بود ، در سينه ها كمتر شك پديد مى آمد و تلاش ابليس براى تسلّط بر دلها كاسته مى شد و مردم نيز كمتر گرفتار شكّ مى شدند . ولى خداى متعال ، بندگان خود را با شدايد گوناگون مى آزمايد و با سختيها و مشكلات رنگارنگ و ناگوارى هاى مختلف امتحان مى كند ، تا تكبّر را از دلهايشان بيرون بَرد و فروتنى را در جانهايشان قراردهد و اينها را دريچه هايى گشوده به سوى فضل خويش و ابزارى فراهم و مهيّا براى بخشايش و آزمايش خود ، قراردهد .
10 ـ عيسى بن يونس روايت كرده است : ابن ابى العوجاء از شاگردان حسن بصرى بود . سپس از مسير توحيد منحرف شد… ونزد امام صادق عليه السّلام آمد و نشست … سپس گفت : تاكى اين خرمن را با پاها مى كوبيد وبه اين سنگ پناه مى آوريد و اين خانه افراشته از آجر وكلوخ را مى پرستيد و همچون شتران فرارى، دور اين خانه«هروله» مى كنيد؟هركس در اين باره بينديشد، مى داند كه اين كار را كسى غير فرزانه و بى انديشه بنيان نهاده است . پس بگو ، كه تو رئيس اين آيين و قلّه آنى و پدرت پايه و نظام آنست .
امام صادق عليه السّلام فرمود : خداوند هركس را گمراه و كوردل سازد ، حق را برايش ناخوش مى دارد و به كامش گوارا نمى آيد و شيطان سررشته دار و همنشين او مى شود و او را به وادىِ هلاكت مى كشاند و از آن بيرونش نمى آورد . اين خانه اى است ، كه خداوند بوسيله آن بندگانش را به پرستش خود فراخوانده است ، تا در انجام آن ، ميزان طاعتشان را بيازمايد ، از اين روبندگان را به بزرگداشت و زيارت آن تشويق كرده و آن را جايگاه پيامبران و قبله گاه نمازگزاران قرار داده است . پس آن ، شعبه اى از رضاى الهى و راهى به سوى آمرزش خدايى است كه بر راستاى كمال و كانون عظمت و جلال استوار شده است .
11 ـ ابان بن عثمان با يك واسطه از امام باقر عليه السّلام روايت مى كند : به آن حضرت عرض كردم ، چرا به حج ، حج گفته شده است؟ فرمود : فلانى حج كرد ، يعنى رستگار شد .
12 ـ امام باقر عليه السّلام :منظور از منافع در آيه «تا شاهد منافعى براى خودشان باشند» ، عفو و مغفرت است .
13 ـ سلمة بن محرز : نزد امام صادق عليه السّلام بودم كه مردى به نام «ابو الورد» خدمت آن حضرت آمد و به امام صادق عليه السّلام عرض كرد : رحمت خدا بر تو باد ، كاش بدن خويش را از كجاوه (و رنج سفر) آسوده مى ساختى!
امام صادق عليه السّلام فرمود : اى ابو الورد! من دوست دارم شاهد منافعى باشم كه خداى متعال فرموده است : «ليشهدوا منافع لهم ؛ (تا شاهد منافعى براى خود باشند)» . همانا هيچ كس در حج حضور نمى يابد ، مگر آن كه خداوند ، او را سود بخشد . امّا شما ، آمرزيده بر مى گرديد ولى ديگران ، خانواده و ثروتشان حفظ مى گردد .
14 ـ ربيع بن خيثم : امام صادق عليه السّلام را در حالى ديدم كه بشدّت بيمار بود و داخل تخت روان او را دور كعبه طواف مى دادند . پس هرگاه به ركن يمانى مى رسيد، دستور مى داد تا او را بر زمين بگذارند، پس دستش را از دريچه آن تخت روان بيرون مى آورد و بر زمين مى كشيد . سپس مى فرمود : بلندم كنيد. چون اين كار را چند بار، در هردور انجام داد ، به آن حضرت عرض كردم : فدايت شوم اى پسر پيامبر! اين كار برايتان دشوار است .
فرمود : از خداوند شنيده ام كه مى فرمايد : «ليشهدوا منافع لهم ؛ (تا شاهد منافعى براى خودشان باشند)» پرسيدم : منافع دنيا يا منافع آخرت؟ فرمود : همه .
15 ـ امام رضا عليه السّلام در پاسخ سؤال هاى محمّد بن سنان نوشت : علّت حج ، ورود به (ميهمانسراى) خداى متعال و طلب افزايش و بيرون آمدن از گناهان است و براى آن كه از گذشته توبه كند و عمل از سر گيرد . و نيز در حج ، خرج كردنِ ثروتها و رنج و خستگى و بازداشتن بدنها از خواسته ها و لذايذ و در عبادت ، به خدا نزديك شدن و خضوع و فروتنى و كرنش و مذلّت (در پيشگاه حق) و بيرون آمدن در گرما و سرما و ايمنى و ترس است ، بصورت حركتى پيوسته . بعلاوه در حج ، براى همه مردم منافعى است و شوق و كشش و بيم به سوى پروردگار سبحان و نيز رها كردن سنگدلى و خسّت و غفلت و نااميدى است و تجديد حقوق و بازداشتن جانها از فساد و سود بردن هركه در شرق و غرب و خشكى و درياست ؛ چه حج گزار و چه تاجر و وارد كننده كالا و فروشنده و خريدار و كاسب و بينوا كه حج نمى گزارند و همچنين رفع نيازهاى مردم اطراف و جاهايى كه مى توانند در آن جا گرد آيند ، تا منافع خويش را شاهد باشند .
16 ـ هشام بن حكم : از امام صادق عليه السّلام پرسيدم : به چه علّت ، خداوند بندگان را مكلّف ساخته كه حج گزارند و كعبه را طواف كنند؟
فرمود : خداوند مردمان را آفريد . . . ـ تا آن كه فرمود : ـ و آنان را فرمان داد به آنچه كه فرمانبردارى در دين باشد و مصلحتشان در كار دنيايشان . پس در حج ، گرد آمدن از شرق و غرب را قرارداد ، تا يكديگر را بشناسند و هركدامشان كالاهاى تجارتى را از شهرى به شهرى ببرند ، تا از اين رهگذر ، كرايه دهنده و شتربان سود ببرد و تا آن كه نشانه هاى رسول خدا صلّى الله عليه و آله و اخبار او شناخته و ياد شود و فراموش نگردد . و اگر هرقومى به شهرهاى خودشان و آنچه در آن هاست اتّكا مى كردند ، هلاك مى شدند و شهرها ويران مى شد و جذبِ كالا و سود بردنها از بين مى رفت و از خبرها آگاه نمى شدند . اينست علّت حج!
17 ـ امام صادق عليه السّلام : تا وقتى كعبه برپاست، دين هم برپا و استوار است.
18 ـ فاطمه زهرا عليها السّلام : خداوند ، ايمان را براى پاك شدن از شرك ، . . . و حج را بخاطر جلوه بخشى دين ، واجب ساخته است .