خودسازی
خودسازی و تهذیب نفس یکی از مراحل بسیار مهم در سیر و سلوک است که با نادیده گرفتن این مرحله به هیج عنوان نمی توان طریق الی الله را سیر کرد و لذا از باب اهمیت توضیحاتی هرچند کوتاه خدمت شما عرضه خواهد شد.
خودسازی و تهذیب نفس یکی از مراحل بسیار مهم در سیر و سلوک است که با نادیده گرفتن این مرحله به هیج عنوان نمی توان طریق الی الله را سیر کرد و لذا از باب اهمیت توضیحاتی هرچند کوتاه خدمت شما عرضه خواهد شد.
صدرالدين محمد شيرازي
طلوع خورشيد
بنا به نقلي در ظهر روز نهم جمادي الاولي سال 980 ق[1] مژده تولد فرزندي را به ميرزا ابراهيم بن يحيي قوامي شيرازي دادند و او كه سالهاي دراز انتظار چنين روزي را داشت و بارها نذر و نياز كرده بود از فرط خوشحالي سراسيمه خود را به منزل رسانيد و بر طبق عهدي كه نموده بود نام مبارك «محمد» را براي فرزندش برگزيد و تا زماني كه خود زنده بود روزانه يك سكه به شكرانه اين لطف الهي در راه خدا انفاق مينمود.
ميرزا ابراهيم از كارگزاران ولايت فارس يا بازرگاني سرشناس و امين در بازار بود. وي با انتخاب معلمان و اساتيد خوب و مجرب در تربيت يگانه فرزندش كوشيد و در آموزش علوم متعارف زمان كوتاهي نكرد تا آنكه در 16 سالگي او را به كار تجارت به بصره فرستاد و محمد در مدت سه ماهي كه آنجا بود به زيارت عتبات نيز مشرف شد و با شنيدن خبر مرگ پدر به شيراز برگشت و مدتي مشغول رسيگي به امور داراييهاي پدر شد اما در همه اين مدت دل در گرو تحصيل داشت تا سرانجام با سپردن مغازه و املاك پدر به دايي خود كه مردي درستكار بود براي ادامه تحصيل راهي اصفهان شد.[2]
همان گونه كه روال عادي حوزههاي علميه آن زمان بوده است به احتمال قوي صدرا علاوه بر فقه و اصول و ديگر علوم اسلامي متعارف، علوم ديگري چون رياضيات و نجوم و طب و هيئت و … بخصوص منطق و فلسفه را در شيراز آغاز نموده و به مرحلهاي رسانده كه مجبور شده است براي تكميل رشتههاي مورد علاقه خود به مسافرت و حضور در محضر اساتيد مشهور نواحي ديگر اقدام نمايد.
آغاز سفر
صفحات: 1· 2
سرباز وفادار امام عصر (ارواحنا له الفداه)
(شیخ محمد کلینی)
مولود پاك
در يكـي از روزهاي زيباي خدا، در قريهاي از توابع “ري"، خانهي يعقوب كليني به نور تولد نوزادي پاك، روشن شد. نوزادي كه بعدها او را “شيخ كليني” ناميدند.
پدرش به خاطر ارادتي كه به رسول گرامي اسلام، حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) داشت، او را محمد ناميد و از آن پس محمد بن يعقوب كليني، در خانهاي كه معنويت در آن موج ميزد، تحت تربيت قرار گرفت.
پدر او فاضلي عالم و زاهدي متقي بود كه در قريهي كلين همه او را به ايمان و ديانت ميشناختند. مادرش نيز عالمهاي مطهره، از خانداني رباني و دانشمنداني بزرگ بود.
در اين خاندان پاك، آنچنان نور معنويت و تقوا تلالؤ داشت كه مردم ري به سبب علم و كمالات سرشار، آنها را “علّان” (يعني كسي كه علم و فضيلتش آشكار است) لقب داده بودند.
زير سايهي تربيتهاي عالمانهي چنين پدر و مادري كه هر دو بندگان مؤمن خدا بودند، محمد ابن يعقوب كليني از كودكي با معنويات مأنوس گشت و پاك و مطهر تربيت شد، لذا علاقهي زيادي به كسب علوم اهل بيت از خود نشان ميداد.
وي تحصيلات اوليه را نزد پدرش گذراند و سپس براي كسب علوم بيشتر، نزد بزرگترين عالم آنزمان در شهر خود شاگردي كرد. اين عالم وارسـته، “اسـتاد شهيد"، “علي بن محمدبن ابراهيم ابان"، دايي شيخ كليني(رحمةالله عليه) بود.
"ابراهيم ابان"، يكي از علماي بزرگ خاندان “علاني” بود، كه تمام مـردم آن ديار احكام و مسائل شرعي خود را از او ميپرسيدند، عالمي وارسته و فقيهي بينظير، كه در علم و معنويات زبانزد خاص و عام بود و آنچنان در دفاع از حريم دين تلاش و ايستادگي كرد كه دشمنان دين ستيز نتوانستند وجودش را تحمل كنند و او را به شهادت رساندند.
آري يكي از توفيقات بزرگ شيخ كليني(رحمةالله عليه) اين بود كه اولين استاد اخلاق او چنين عالم با فضيلتي بود و تربيتهاي همين مرد خدا بود كه از كليني در همان ايام جواني، فقيهي حديث شناس و اهل معنا ساخت.
مـحـمـدابـن يعقوب پس از كسب فيض از محضر دايي بزرگوارش تصميم گرفت تا موطن خود را به قصد ري ترك كند، تا در آنجا بتواند از محضر ديگر علما و انديشمندان نيز بهره ببرد و با معارف خاندان عصمت و طهارت(عليهمالسلام) بيش از پيش آشنا شود.
هرچند آن زمان ري، شهري بود كه اكثر مردمش سني مذهب بودند، ولي علماي بزرگي در آن شهر زندگي ميكردند كه شيخ كليني توانست در مدت اقامتش در ري، از وجود آنها استفادههاي فراواني ببرد.
او نزد اين اساتيد بزرگوار، روح خود را تحت تربيت قرار داد و با استفاده از معارف اهل بيت، پلههاي كمالات روحي را يكي پس از ديگري طي ميكرد، و از طرف ديگر، چون جهل را بزرگترين دشمن انسان ميدانست، از محضر اساتيدش كه همگي حديث شناس و فقهايي نامدار بودند، علم فقه و حديث شناسي را به طور اكمل فرا گرفت، به طوري كه بعد از گذشت چند سال، “محمدابن يعقوب"، خود يكي از علماي بزرگ ري شد.
عالمي فقيه و زاهدي خداشناس كه مظهر صفات نيك بود و هر دو فرقه براي فتوا گرفتن به وي رجوع ميكردند.
هرچند كليني تا آن زمان از موفقيتهاي چشمگيري برخوردار شده بود و از جهت علمي و معنوي خود را به سطحي عالي رسانده بود، اما همواره دغدغهاي بزرگ ذهن او را ميآزرد، غصهاي كه هميشه با او بود و هيچگاه از فكرش بيرون نميرفت.
براي اينكه بدانيم اين عالم بزرگ چه دغدغهاي داشته بهتر است با موقعيت عصر و زمان او بهتر آشنا شويم.
درباره ی کلینی
نویسنده : زنده یاد حجةالاسلام و المسلمین علی دوانی *
(ثقة السلام کلینی رحمه الله)
مشهورترين دانشمند فقيه و محدث نامى شيعه، در نيمه اول سده چهارم هجرى، ثقةالاسلام محمّد بن يعقوب بن اسحاق كلينى رازى، معروف به «كلينى» يا «شيخ كلينى» است. كلينى اصالتا ايرانى و از روستاى «كلين» واقع در 38 كيلومترى شهررى و ناحيه جنوب غربى جاده قم ـ تهران، نزديك حسن آباد كنونى است. به همين جهت، او را به لقب «رازى»، منسوب به «رى» هم مى خوانند. (1)
ياقوت حموى، جغرافى دان نامى (م 626 ق) مى نويسد:
استخرى (زنده در 340 ق) گفته است كه رى از اصفهان بزرگتر است و در مشرق، بعد از بغداد، شهرى آبادتر از آن نيست؛ هر چند نيشابور از حيث وسعت بزرگتر از آن است. رى در طول و عرض يك فرسخ و نيم است و داراى روستاهايى است كه هر كدام از يك شهر بزرگتر است.(2)
بارى، رى و روستاهاى آن، از روزگاران نخستين، جزو مراكز شيعه نشين بوده است؛ هر چند بيشتر مردم رى را سنيان حنفى و شافعى تشكيل مى دادهاند. آرامگاه پدر كلينى، يعنى يعقوب بن اسحاق ـ كه از بزرگان شيعيان آن روز بوده ـ هم اكنون در قريه «كلين» بوده و زيارتگاه مردم آن سامان است.
عُلانِ رازى (دايى كلينى) و جمعى ديگر از فقها و محدثان شيعه، همچون محمّد بن عصام (شاگرد كلينى) هم از آن قريه بوده اند.
موقعيت كلينى در جهان اسلام
صفحات: 1· 2
شیخ صدوق؛ پاسدار بزرگ حریم مهدویت
یکی از بزرگترین مرزبانان حماسه جاوید و خدمتگزاران مکتب اهل بیت (ع ) و شاخص ترین دانشمندان جهان اسلام که عمر خود را در راه خدمت به فقه و حدیث شیعه و پاسداری از فرهنگ مهدویت صرف کرد , ابوجعفر محمدبن علی بن بابویه قمی ملقب به « شیخ صدوق » است که صف اول محدثین و علمای اثناعشر جای دارد و به عنوان یکی از ارکان فقه شیعه به شمار می رود.
پس از گذشت 10 قرن از وفات این محدث بزرگ , برکات آثار و خدماتش باعث شده تا 15 اردیبهشت را به عنوان روز بزرگداشت شیخ صدوق نامگذاری کنند. نگاهی گذرا داریم به زندگانی پربرکت صاحب یکی از بزرگترین کتب معارفی شیعه بیندازیم و درباره خدمات وی به آستان مقدس امام زمان (عج ) خوشه ای برچینیم .
شیخ صدوق رحمت الله علیه یکی از برجسته ترین چهره های درخشان علم و فضیلت است که نزدیک به عصر زندگانی ائمه علیهم السلام می زیست و با جمع آوری روایات اهل البیت (ع ) و تالیف دهها کتاب نفیس و گرانبها , خدمات ارزنده و کم نظیری به اسلام و تشیع نمود.
صفحات: 1· 2
فقيه ري
( درباره حيات و آثار شيخ صدوق )
تاريخ شگفت انگيز و پربرگ و بار فقاهت شيعي، آثار و نام هاي ارجمند بي شماري را در لوح خود ثبت كرده است. سير در تاريخ تطور فقه شيعي نشان مي دهد كه در هر يك از دوره هاي شناخته شده فقهي باچنان حجم انبوهي ازنگاشته هاي نو و روزآمد مواجهيم كه هرپژوهشگرمنصفي براستي ازآن همه تلاش، جست وجو وتوفيق درشگفت مي ماند. دوره دوم فقه شيعه،كه به «دوره محدثان» نام يافته است،ازجمله ازاين جهت نامبردار است كه چهار منبع مهم حديثي شيعه(كتب اربعه) دراين دوره تدوين و تأليف شده است.ويژگي ديگراين دوره پربارظهورفقيهان ومحدثان بزرگ است؛نام آوراني چون محمدبن علي بن بابويه،معروف به شيخ صدوق.اين مقاله به مناسبت روزبزرگداشت شيخ صدوق نگاشته شده است.
عمر علي بن حسين بن بابويه از پنجاه مي گذشت و هنوز فرزندي نداشت. از اين رو نامه اي به نائب خاص امان زمان (عج)، شيخ ابوالقاسم، حسين بن روح نوبختي نگاشت و از او خواست تا از محضر حضرت بقيه الله(عج) بخواهد براي او دعا كند، تا خداوند بر اثر دعاي ايشان فرزندي صالح و دانشمند به او عطا فرمايد. پس از گذشت مدتي، از حضرت (عج) اين گونه پاسخ آمد: «تو از اين همسرت صاحب فرزند نخواهي شد ولي به زودي كنيزي ديلمي خواهي داشت كه از او داراي دو پسر فقيه خواهي شد.» شيخ طوسي مي گويد: ابن بابويه داراي سه فرزند شد، يكي اهل فقه نبود و در گوشه اي به عبادت و زهدورزي مشغول بود، ولي دو پسر ديگرش، محمد و حسين، فقيه و محدث شدند و از حافظه اي فوق العاده قوي بهره مند بودند، محمدبن علي، شيخ صدوق خود نيز سبب ولادت خويش را در كتاب «كمال الدين و تمام النعمه » آورده است. شيخ بارها مي فرمود:« من با دعاي صاحب الامر(عج) به دنيا آمده ام.» و به آن افتخار مي كرد. منابع و مصادر فراواني در باب شيخ صدوق سخن به ميان آورده اند و همگي اين حادثه را ذكر كرده اند، اما تاريخ ولادت ايشان را ذكر ننموده اند. البته مسلماً ولادت ايشان قبل از سال ۳۰۵ هـ.ق نبوده، چرا كه نامه صدوق پدر در اين سال به ولي امر(عج) نگاشته شده است.
صفحات: 1· 2
جامع علم و تقوا
هیچ ملتی بدون نگاه عمیق و دقیق به گذشته خود و بررسی احوال و اثار هنرمندان، صنعتگران، سیاستمداران و از همه مهمتر متفکران و دانشمندان نمیتواند مسیر حرکت به سوی ایندهای روشن و پربار را ترسیم و در ان پیش رود.
در این میان مطالعة زندگی برخی از این شخصیتهای تاریخساز اثر دیگری بر انسان دارد و زندگی شیخ بهائی از ان جمله است. زیرا وی از زمره متفکرانی است که علم و عمل، سیاست و اخلاق، مدارا با مردم و عرفان و سیر و سلوک را همزمان و در تار و پود شخصیت خود امیخته بود و بر اثر این جهاد علمی و معنویت درونی و خدمت به مردم به مقامی رسید که نامش نگین لوحة علما و دانشمندان است.
خدمات علمی
دانش و هنر دو گوهر گرانبها هستند كه با هم پیوند نزدیك دارند و شیخ بهاءالدین، دانش و هنر را به خدمت آرمانهای دینی گرفت و به راستی كه نمونه شاخصی از هنر متعهد بود. هنر معماری شیخ یادگارهای زیادی دارد كه در تاریخ اصفهان و ایران، بلكه جهان، پرآوازه است. این دانشمند بزرگ در این زمینه منشأ آثار گرانقدری شد كه عمدهترین آنها عبارتند از: مسجد امام، ساعت شاخص اوقات شرعی، حمام شیخ بهایی، شهر نجفآباد و طرح تقسیم آب زایندهرود كه در این مقاله به آنها میپردازیم.
صفحات: 1· 2
استاد سخن
تولد
ابومحمد، شرف الدین ملقب به افصح المتکلمین، با تخلص سعدی از بزرگترین شاعران ایران است، که آسمان ادب فارسی را با نور خیره کننده خود روشن ساخت. وی در سال 606 ق در شیراز و در میان خاندانی که همه از عالمان دین بودند، چشم به جهان گشود. در اوان کودکی پدرخویش را از دست داد. در سایه حمایتهای بزرگان خاندان به مکتب رفت و مقدمات علوم ادبی و دینی را در شیراز آموخت و پس برای تکمیل تحصیلات به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه آن شهر به تحصیل پرداخت.
سعدی بعد از اتمام تحصیلات، سی سال از بهترین سالهای عمرش را به سیر و سفر گذراند و حاصل آن، جهانی از آگاهیهای تازه و آزمودنیهای پُربَها بود که سرمایه سخن او گشت.
صفحات: 1· 2
3 فروردین 1301
حوزه علمیه قم در سال 1301 توسط آیت ا… حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی تاسیس شد و به خواست خدا چنان بركت و عظمتی یافت كه طی مدت كوتاهی كانون اسلام خواهی و مبارزه علیه استعمار و استكبار و استبداد و باعث احیای مجدد قرآن و مكتب اسلام گردید . آیت ا… شیخ عبدالكریم حائری یزدی در 1276 ه . ق در ” مهرجرد ” از توابع یزد متولد شد. در 6 سالگی پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستی مادرش قرار گرفت . پس از تحصیلات مقدماتی در اردكان و یزد جهت تحصیل و تكمیل علوم دینی به كربلا و سپس به سامرا و نجف مهاجرت كردند . ایشان پس از 37 سال اقامت در كربلا ، سامره و نجف به اراك آمده و حدود 8 سال به تربیت طلاب و تشكیل حوزه مشغول شدند. پس از این دوران به سال 1340 قمری مطابق با سوم فروردین 1301 شمسی به قصد زیارت حضرت معصومه (س) به قم حركت كردند و همین سفر بود كه مرحله تازه ای در تاریخ پرشكوه شیعه را رقم زد، چرا كه ایشان با اصرار علما و مردم قم خصوصا حاج شیخ محمدتقی بافقی و پس از استخاره با قرآن تصمیم به اقامت در شهر قم و تاسیس حوزه علمیه این شهر گرفتند . حوزه علمیه ای كه در عصر خفقان رضا خانی مردان روحانی بزرگی را گرد شمع وجودی آیت ا… حائری یزدی پرورش داد به نحوی كه شاگردان ایشان بالغ بر 600 نفر شدند. در این میان تقدیر الهی چنین بود كه بزرگترین احیاگر اسلام ناب، حضرت امام خمینی (ره) ، از این حوزه برخاسته و دست به قیامی الهی بزنند و نهضت عظیم اسلامی به رهبری روحانیت مبارز شیعی را ایجاد كنند. حوزه علمیه قم از زمان تاسیس تاكنون مركز اصلی مبارزه و اندیشه مترقی اسلام در عصر حاضر بوده است.
مرحوم حجتالاسلام سيد احمد خميني در 24 اسفند 1324 در قم پا به عرصه وجود نهاد،دورههاي تحصيل ابتدايي و متوسطه را در قم به پايان رساند. سالهاي پاياني دوره دبيرستان او مصادف با قيام 15 خرداد شد. پس از آن به تحصيل علوم اسلامي پرداخت و بعد از تبعيد امام خميني، در سال 1345 مخفيانه براي ديدار پدر عازم نجف شد و در همان جا به دست پدر، به سلک روحانيت درآمد. چندي بعد به وطن بازگشت و با ايجاد ارتباط هاي مطمئن در ميان عناصر انقلابي و رهبر انقلاب، به سازماندهي نيروهاي فعال مذهبي پرداخت و ضمن انجام اين فعاليت ها، با جديت تمام به کسب علوم و معارف ديني و ضروري روي آورد. پس از طي دوره مقدماتي و متوسطه حوزه، سطوح عالي را نزد استاتيد بزرگي همچون آيتالله سلطاني (پدر همسر مکرشان)، آيتالله حاج مرتضي حائري و ايتالله شبيري زنجاني سپري کرد. در سال 1356، برخي از همرزمان ايشان توسط ساواک دستگير شده و ارتباط آنان با وي آشکار شد. از اين رو مخفيانه ايران را ترک نموده و به نجف ميرود. در همين سفر، فاجعه رحلت برادر بزرگوار ايشان آيتالله سيد مصطفي خميني به وقوع پيوست. پس از پيروزي انقلاب اسلامی نيز ايشان، نقش انقلابي و اجتماعي حساسي را ايفا نمودند و در طول ده سال پس از انقلاب و دوران دفاع مقدس نيز به بهترين وجه براي خدمت به ملت ايران و رهبر کبير انقلاب کمر همت بسته و بيت امام را به بهترين وجه اداره نمودند و همواره مطمئنترين و امينترين مشاور امام بودند. پس از رحلت حضرت امام نيز، ضمن پيروي از مقام منيع ولايت، تمام همت خويش را معطوف به پاسداري از وصاياي پدر نمودند و همواره در صف پاسداري از نظام و انقلاب در خط مقدم قرار داشتند. سرانجام پس از تحمل چند سال غم جانکاه دوري پدر که مهلکترين خبر به جسم و روح ايشان بود، در شامگاه 25 اسفند 1373 نداي حق را لبيک گفت.